کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
شدیار پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
شدیار
لغتنامه دهخدا
شدیار. [ ش ُ ] (اِ) به معنی شدکار است که شخم کردن و شکافتن زمین باشد بجهت زراعت کردن و با ذال نقطه دار هم آمده است به معنی زمینی که آن را گاو رانده باشند تا تخم بیفشانند. (برهان ). شدکار. شیار و شخم زمین . زمین گاوکرده که تخم کارند در او. (اوبهی ). ش...
-
واژههای مشابه
-
شدیار کردن
لغتنامه دهخدا
شدیار کردن . [ ش ُ ک َ دَ ] (مص مرکب ) جفت راندن . (یادداشت مؤلف ). شیار کردن .
-
جستوجو در متن
-
شذیار
لغتنامه دهخدا
شذیار. [ ش َ ] (اِ) زمینی باشد که گاو رانده باشند که تخم بکارند. شدیار. شیار. شخم . شذکار. رجوع به شدیار شود.
-
مثیرة
لغتنامه دهخدا
مثیرة. [ م ُ رَ ] (ع ص ) گاو شدیار. (منتهی الارب ) (آنندراج ). گاو شدیار و گاو کارکن . (ناظم الاطباء). گاوی که زمین را شیار کند. (از اقرب الموارد).
-
فالیز
لغتنامه دهخدا
فالیز. (اِ) معرب پالیز. خربزه زار را گویند. (آنندراج ) : یکی را زمین نیستانست و شوره یکی کشت و فالیز و شدیار دارد. ناصرخسرو.رجوع به پالیز شود.
-
شدیاریدن
لغتنامه دهخدا
شدیاریدن . [ ش ُ دَ ] (مص ) مصدر شدیار باشد که به معنی جفت گاو راندن و زمین را شکافتن و مستعد ساختن است بجهت زراعت کردن . (برهان ). جفت راندن در زمین . (شرفنامه ٔ منیری ). شیاریدن . شخم زدن .
-
برزه گاو
لغتنامه دهخدا
برزه گاو. [ ب َ زَ / زِ ] (اِ مرکب ) گاو زراعت را گویند و آن گاوی است که بدان زمین را شیار کنند. (برهان ) (آنندراج ). گاوی که بدان جفت رانند و زراعت کنند. (شرفنامه ٔ منیری ) : برزه گاوی است کو خورد ناچاربرتخمی که خود کند شدیار. حکیم مختاری (از انجمن ...
-
شیار
لغتنامه دهخدا
شیار. (اِ) شدیار = شدکار. (حاشیه ٔ برهان چ معین ). زمینی را گویند که بجهت زراعت با گاوآهن شکافته باشند. (برهان ). زمین گاوآهن زده . (فرهنگ اسدی ). شکاف که با گاوآهن در زمین کرده باشند. (ناظم الاطباء). اثری که بر زمین ماند از راندن گاوآهن . (یادداشت م...
-
شهکار
لغتنامه دهخدا
شهکار. [ ش َ ] (اِ مرکب ) مخفف شاهکار. در رشیدی و انجمن آرا و آنندراج و ناظم الاطباء بمعنی فریب و حیله ومکر آمده است ، اما در بهار عجم و برهان شه نگار بدین معنی آمده است . ظاهراً این معنی اخیر که این فرهنگها نوشته اند بمعنی شاکار است یعنی کار فرمودن ...
-
چوب ایمد
لغتنامه دهخدا
چوب ایمد. [ ب ِ اَم َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) چوب گاوآهن که زمین را با آن شیار (شدیار) کنند. چوب زمین شخم کن . چوبی که گاوآهن را بر آن نصب کنند.و زمین را بشکافند. (از برهان ). چوب گاوآهن . (ناظم الاطباء) : یکی دیگر گفت من میخواهم در پی تو بیایم .....
-
شخم
لغتنامه دهخدا
شخم . [ ش ُ ] (اِ) در اصطلاح کشاورزی عبارت است از برگرداندن زمین و حاضر کردن آن بوسیله ٔ ادوات مختلف برای زراعت و مقصود از این عمل که اساس زراعت محسوب میشود اولاً سست کردن زمین و ثانیاً برطرف کردن گیاه و ریشه های بی مصرفی است که مانع نمو زراعت میشود ...
-
جو
لغتنامه دهخدا
جو. (اِ) چوبی باشد که بوقت زمین شدیار [ شیار ] کردن بر گردن گاو گذارند. (برهان ). مخفف جوغ . (حاشیه ٔ برهان چ معین ). یوغ . || مرتبه ٔ نودوششم از خلوص زر که آنرا بعربی عیار خوانند. (برهان ). نودوششم مرتبه ٔ از گوهرکه بتازیش عیار خوانند. (آنندراج ). |...
-
شیار کردن
لغتنامه دهخدا
شیار کردن . [ ک َ دَ ] (مص مرکب ) شکافتن زمین با گاوآهن . (ناظم الاطباء). شخم زدن . شدیار کردن . آهن گاو راندن . اباثة. حرث . بدرازا شکافتن . بدرازا رخنه افکندن . (یادداشت مؤلف ). شکافتن زمین با گاوآهن برای پاشیدن تخم . و به شکاف در غیر زمین نیز اطل...