کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
شدد پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
ترثین
لغتنامه دهخدا
ترثین . [ ت َ ] (ع مص ) نیک باریدن باران و تر کردن زمین را. (منتهی الارب ) (آنندراج ). شدد للمبالغة. (منتهی الارب ).
-
تمنیع
لغتنامه دهخدا
تمنیع. [ ت َ ] (ع مص ) مبالغه ٔ منع. بازداشتن . شدد للمبالغة. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
-
تنبیز
لغتنامه دهخدا
تنبیز. [ تَم ْ ] (ع مص ) لقب نهادن . (شدد للمبالغه ). (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از آنندراج ) (از اقرب الموارد).
-
تدریک
لغتنامه دهخدا
تدریک . [ ت َ ] (ع مص ) پیاپی باریدن باران . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (المنجد) (اقرب الموارد). شدد للمبالغه . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء).
-
توصیل
لغتنامه دهخدا
توصیل . [ ت َ ] (ع مص ) مبالغه ٔ وصل . (زوزنی ). پیوند کردن چیزی (شدد للمبالغة). (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
-
توعیز
لغتنامه دهخدا
توعیز. [ ت َ] (ع مص ) پیش آمدن به کاری و فرمان دادن بر کاری (شدد للمبالغة). (آنندراج ) (ناظم الاطباء). به معنی ایعاز است و ترکیب ، دال بر مبالغه است . (منتهی الارب ).
-
ترجید
لغتنامه دهخدا
ترجید. [ ت َ ] (ع مص ) لرزیدن . رُجِّدَ ترجیداً (مجهولاً)، شدد للمبالغه . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). ارتعاش . (از المنجد).
-
تنتیف
لغتنامه دهخدا
تنتیف . [ ت َ ] (ع مص ) مبالغه ٔ نتف . (تاج المصادر بیهقی ). موی برکندن (شدد للمبالغة). (منتهی الارب ) (از آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
-
تبتیک
لغتنامه دهخدا
تبتیک . [ ت َ ] (ع مص ) بسیار بریدن . (از منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). پاره پاره کردن . (زوزنی ). || گوش بریدن . (ترجمان علامه ٔ جرجانی ). بتک آذان الانعام ؛ قطعها، شُدِّد لکثرة. (اقرب الموارد).
-
توشیة
لغتنامه دهخدا
توشیة. [ت َ ی َ ] (ع مص ) مبالغه ٔ وشی . (زوزنی ). نگار کردن جامه را و آراستن و نیکو نمودن (شدد للمبالغة). (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). بسیار نگار کردن جامه . (یادداشت بخط مرحوم دهخدا).
-
مدعس
لغتنامه دهخدا
مدعس . [ م ُ دَع ْ ع ِ ] (ع ص ) آنکه نیزه می زند. (ناظم الاطباء). نیزه درزننده . (آنندراج ): دعّسه بالرمح ؛ دعسه ؛ طعنه ؛ شدد للکثرة. (از متن اللغة).
-
تکدیح
لغتنامه دهخدا
تکدیح . [ ت َ ] (ع مص ) نیک بخراشیدن . (تاج المصادر بیهقی ). خراشیدن یا معیوب ساختن روی کسی را، شدد للمبالغة. (منتهی الارب ) (از آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
-
تعبیس
لغتنامه دهخدا
تعبیس . [ ت َ ] (ع مص ) مبالغه ٔ عبوس . (زوزنی ). ترشرویی کردن ، شدد للمبالغه . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). ترشروئی کردن و درکشیدن لبها را.(از اقرب الموارد). درهم کشیدن ابروان و روی ترش کردن . (از اقرب الموارد).
-
تعطیش
لغتنامه دهخدا
تعطیش . [ ت َ ] (ع مص ) افزودن در اظمای (تشنگی ) شتران و بند نمودن از آب (شدّد للمبالغة). (منتهی الارب )(آنندراج ) (از اقرب الموارد). || افزودن بر تشنگی شتران و بند نمودن از آب . (ناظم الاطباء).
-
تغلیق
لغتنامه دهخدا
تغلیق . [ ت َ ] (ع مص ) در ببستن . (زوزنی ) (از تاج المصادر بیهقی ). بستن درها را؛ غلقت الابواب تغلیقاً شدد للکثرة و ربما قالوا غلقت الابواب . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). در بستن . (آنندراج ).