کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
شداد پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
ابوعمران
لغتنامه دهخدا
ابوعمران . [ اَ ع ِ ] (اِخ ) فلسطینی . او از یعلی بن شداد و مجاهد و از او معاویةبن شداد روایت کند.
-
ابوعبدا
لغتنامه دهخدا
ابوعبدا. [ اَ ع َ دِل ْ لاه ] (اِخ ) ابن شداد. محمدبن علی بن ابراهیم . رجوع به ابن شداد عزالدین ... شود.
-
ابوالولید
لغتنامه دهخدا
ابوالولید. [ اَ بُل ْ وَ ] (اِخ ) عبداﷲبن شداد. محدث است .
-
ابوالعز
لغتنامه دهخدا
ابوالعز.[ اَ ب ُ ل ع ِزز ] (اِخ ) یوسف بن رافعبن تمیم . معروف به ابن شداد. رجوع به ابن شداد بهاءالدین ....شود.
-
یوسف
لغتنامه دهخدا
یوسف . [ س ُ ] (اِخ ) ابن شداد. رجوع به یوسف (ابن رافعبن تمیم ...) شود.
-
ابوالنجیب
لغتنامه دهخدا
ابوالنجیب . [ اَ بُن ْ ن َ ] (اِخ ) شداد. رجوع به ابوالنجم جزری شود.
-
علی
لغتنامه دهخدا
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن شداد، مکنّی به ابوکردوس . محدث است . رجوع به ابوکردوس شود.
-
ابوعثمان
لغتنامه دهخدا
ابوعثمان . [ اَ ع ُ ] (اِخ ) سعدبن حسن بن شداد. رجوع به سعد... شود.
-
ابوکردوس
لغتنامه دهخدا
ابوکردوس . [ اَ ک ُ ] (اِخ ) علی بن شداد. محدث است .
-
ابوصخره
لغتنامه دهخدا
ابوصخره . [ اَ ص َ رَ ] (اِخ ) جامعبن شداد. محدّث است .
-
ابوعاصم
لغتنامه دهخدا
ابوعاصم . [ اَ ص ِ ] (اِخ ) رفاعةبن شدّاد. از روات حدیث است .
-
عادات
لغتنامه دهخدا
عادات . (ع اِ) ج ِ عادة. رجوع به عادت و عادة شود : در این دخمه خفته ست شداد و عادکزو رنگ و رونق گرفت این سواد. نظامی .برانداختم دخمه ٔ عاد راگشادم در قصر شداد را. نظامی .و رجوع به عاد شود.
-
ابوالسعادات
لغتنامه دهخدا
ابوالسعادات . [ اَ بُس ْ س َ ] (اِخ ) یوسف بن رافعبن تمیم معروف به ابن شدّاد. کنیت او را بعضی ابوالمحاسن و بعضی ابوالعز نوشته اند. رجوع به ابن شداد بهاءالدین و رجوع به نامه ٔ دانشوران ج 2 ص 182 شود.
-
ابوالعالیة
لغتنامه دهخدا
ابوالعالیة. [ اَ بُل ْ ی َ ] (اِخ ) شدّاد الکوفی . از روات حدیث است و ابوحیّان از او روایت کرده است .
-
ابوالفضل
لغتنامه دهخدا
ابوالفضل . [ اَ بُل ْ ف َ ] (اِخ ) عباس بن منظوربن عباس بن شداد نیشابوری فرزندآبادی . رجوع به عباس ... شود.