کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
شداة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
شداة
لغتنامه دهخدا
شداة. [ ش ُ ] (ع اِ) بیخودی و بیهوشی . (منتهی الارب ). شداه ، حیرت و دهش . (از اقرب الموارد).
-
شداة
لغتنامه دهخدا
شداة. [ ش ُ ] (ع ص ، اِ) ج ِ شاد. راننده یا حدی خواننده برای شتر. (از اقرب الموارد).
-
واژههای مشابه
-
شداه
لغتنامه دهخدا
شداه . [ ش ُ ] (ع اِ) شداة. و رجوع به شداة شود.
-
جستوجو در متن
-
شادی
لغتنامه دهخدا
شادی . (ع ص ) نعت از شَدْو. راننده . (منتهی الارب ). شَدا الابل ؛ ساقها او حدا لها. ج ، شادون و شداة.(اقرب الموارد). || شعرخواننده . (منتهی الارب ). بآواز خواننده ؛ شداالرجل ؛ انشد بیتاً او بیتین ماداً صوته به کالغناء. (اقرب الموارد). || سرودگوی . (م...
-
ذوالکلاع الاصغر
لغتنامه دهخدا
ذوالکلاع الاصغر. [ ] (اِخ ) (سمیفع کسمیدع بالفاء) اهمله الجوهری و قال ابن درید فی باب فعیلل بعد ذکر همیسع سمیفع (و قد تضم سینه ) کانه مصغر (و حینئذ یجب کسر الفاء) و هو ذوالکلاع الاصغر (ابن ناکوربن عمروبن یعفر) بن یزیدبن النعمان الحمیری و یزید هذا هو ...