کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
شتافته پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
شتافته
لغتنامه دهخدا
شتافته . [ ش ِ ت َ ] (ن مف ) اشتافته . عجله کرده . شتاب کرده .شتابیده . (از ناظم الاطباء). رجوع به اشتافته شود.
-
جستوجو در متن
-
شتافتگی
لغتنامه دهخدا
شتافتگی . [ ش ِ ت َ / ت ِ ] (حامص ) حالت و چگونگی شتافته . رجوع به شتافته شود.
-
شتابیده
لغتنامه دهخدا
شتابیده . [ ش ِ دَ / دِ ] (ن مف ) نعت مفعولی از شتابیدن . شتافته . رجوع به شتابیدن شود.
-
منقذم
لغتنامه دهخدا
منقذم . [ م ُ ق َ ذِ ](ع ص ) شتابنده . (آنندراج ) (از منتهی الارب ). شتافته و آنکه می شتابد. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
-
اشتافته
لغتنامه دهخدا
اشتافته . [ اِ ت َ / ت ِ ] (ن مف / نف ) شتافته . عجله کرده : پیش از اندیشه شفای عاجل سوی بالین تو اشتافته شد.سوزنی .
-
گنجاتور
لغتنامه دهخدا
گنجاتور. [ ] (اِخ ) نام پادشاه اوزبک که در زمان سلطان ابوسعید ایلخانی به دربند لشکر کشید و ابوسعید خود به مقابله ٔ او شتافت و بعداً امیر چوپان نیز از خراسان به جلو او شتافته از آب کر گذشت و لشکریان او را شکستی سخت داد و بسیاری را اسیر گرفت . رجوع به ...
-
جانی بیگ گرجی
لغتنامه دهخدا
جانی بیگ گرجی . [ب َ گ ِ گ ُ ] (اِخ ) خوندمیر چنین آرد: آنگاه صاحب قران جمجاه (امیرتیمورگورگان ) بجانب دره جانی بیگ گرجی (گرجستان ) شتافته ، جانی بیگ از خوف جان التجا به آستان دولت آشیان نمود. (از حبیب السیر چ خیام ج 3 ص 486).
-
منکمش
لغتنامه دهخدا
منکمش . [ م ُ ک َ م ِ ] (ع ص ) شتافته و شتابی کرده شده . (ناظم الاطباء) (از فرهنگ جانسون ) (از اشتینگاس ). شتابنده و شتابی کننده . (آنندراج ). || ترنجیده به نورد. چین خورده . چین چین .پوست بر استخوان ترنجیده . (یادداشت مرحوم دهخدا).
-
احول
لغتنامه دهخدا
احول . [ اَ وَ ] (اِخ ) عباس . معاصر هرمز شاهنشاه ساسانی . در آغاز سلطنت این پادشاه وی با عمرو ازرق از بلاد عرب بکنار فرات شتافته ساکنان سواد را در انواع مشقت و تعب انداختند. رجوع بحبط ج 1 ص 86 شود.
-
بابانوذر
لغتنامه دهخدا
بابانوذر. [ ن َ / ذَ ] (اِخ ) یکی از کلانتران جرجان : به فرمان شاه اسماعیل صفوی ... و ارباب و کلانتران جرجان مثل سید رفیع و بابانوذر و غیرهما با پیشکش فراوان باستقبال رایت ظفرمآب شتافته ... (حبیب السیر چ خیام ج 4 ص 507).
-
والا
لغتنامه دهخدا
والا. (اِخ ) مرتضی قلی بیک به روایت مؤلف صبح گلشن به هندوستان رسیده به ملازمت والای نواب سربلندخان سربلندی یافت و در آخر عمر به ملک بنگاله شتافته از آنجا به عالم بالا شتافت .» او راست :در سینه ام ز جور تو ظالم دلی نماندجز بیدلی به مزرع من حاصلی نمان...
-
جامع سبزوار
لغتنامه دهخدا
جامع سبزوار. [ م ِ ع ِ س َ زِ ] (اِخ ) مسجدی است در سبزوارکه گویند خواجه علی مؤید آخرین حکمران سربداریه که معاصر امیر تیمور بوده و به خدمت او شتافته است ، بنا کرده . این مسجد چندین بار مرمت و تعمیر شده و ضمن تعمیر آب انبار سنگی پیدا شد که چند شعر بر...
-
دویده
لغتنامه دهخدا
دویده . [ دَ دَ / دِ ] (ن مف ) شتافته . به شتاب رفته . این کلمه مانند بسیاری از افعال لازم فارسی از قبیل گذشته و رفته ، صیغه ٔ صفت مفعولی است به معنی صفت فاعلی که کاری را در گذشته انجام داده است . (یادداشت لغتنامه ). کسی که به سرعت و عجله رفته باشد. ...
-
راغب اردبیلی
لغتنامه دهخدا
راغب اردبیلی . [ غ ِ ب ِ اَ دَ ] (اِخ ) اسمش میریوسف و خود سیدی عاشق پیشه بود. گویند در حین وفات معشوق را در بالین یافته این شعر از مطلع خاطرش تافته بعالم بقا شتافته :ای دل قرار گیر نه وقت طپیدن است ای دیده خون مبار که هنگام دیدن است می در قدح کنید ح...