کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
شتابی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
شتابی
لغتنامه دهخدا
شتابی . [ ش ِ ] (حامص ) شتاب . شتابی کردن . شتاب کردن . و ظاهراً این صورت با این معنی در فارسی گویان هند متداول بوده است و در منتهی الارب بسیار دیده میشود. (یادداشت مؤلف ). زود و جلد. به طور عجله . شتاب و زودی . (ناظم الاطباء). جد. دَلهَثَة. شُماص ....
-
واژههای مشابه
-
شتابی کردن
لغتنامه دهخدا
شتابی کردن . [ ش ِ ک َ دَ ] (مص مرکب ) شتابیدن . به طور عجله و به زودی کاری کردن . (از ناظم الاطباء). اِدلیلاء. اِغتِلا. اِهرِماع . اِهناف . تَقَرﱡب . تَهنیف . شَغشَغَة. قَطرَبَة. کَنهَفَة. مَلمَلَة. نَقث : تَلَمُز؛ شتابی کردن در رفتار. اِجهاد؛ شتابی...
-
شتابی نمودن
لغتنامه دهخدا
شتابی نمودن . [ ش ِ ن َ / ن ِ / ن ُ دَ ] (مص مرکب ) شتابی کردن . شتاب کردن . تَعَجﱡل . تَغَلغُل . تَهریف . عَسل . عَملَسَة. عِیهَمَة. مُداغَصَة.نَزر. (منتهی الارب ). اِفراط؛ شتابی نمودن در کاری . (منتهی الارب ). || وانمودن که شتاب دارد.
-
شتابی کننده
لغتنامه دهخدا
شتابی کننده . [ ش ِ ک ُ ن َ دَ / دِ] (نف مرکب ) شتابنده . آنکه شتاب به کار دارد. مُستَهدِج . مُقرَنصِف . قَبین ؛ شتابی کننده در امور خود. هَثهاث . هَقهاق ؛ شتابی کننده ٔ در امور. (منتهی الارب ).
-
جستوجو در متن
-
وشاک
لغتنامه دهخدا
وشاک . [ وِ ] (ع اِمص ) سرعة. (اقرب الموارد). تیزرو و شتابی . اسم است مواشکه را. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). تیزروی و شتابی . (آنندراج ). || (مص ) شتابی کردن در کار. (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء).
-
متناهز
لغتنامه دهخدا
متناهز. [ م ُ ت َ هَِ ] (ع ص ) شتابی کننده بر یکدیگر. (آنندراج ) (از منتهی الارب ). دو نفر همکاری که شتابی میکنند در پیش گرفتن بریکدیگر. (ناظم الاطباء). و رجوع به تناهز شود.
-
هزربة
لغتنامه دهخدا
هزربة. [هََ رَ ب َ ] (ع اِمص ) سبکی . شتابی . (منتهی الارب ).
-
قبین
لغتنامه دهخدا
قبین . [ ق َ ] (ع ص ) شتابی کننده در امور خود. تیزرو. (منتهی الارب ).
-
لعوقة
لغتنامه دهخدا
لعوقة. [ ل ُ ق َ ] (ع اِمص ) شتابی و سبکی در کار. (منتهی الارب ).
-
احوذ
لغتنامه دهخدا
احوذ. [ اَ وَ ] (ع ص ) رفتار بشتاب . شتابی در رفتار. شتاب .
-
حتحتة
لغتنامه دهخدا
حتحتة. [ ح َ ح َ ت َ ] (ع اِ) شتابی . (منتهی الارب ). سرعت .
-
مغازة
لغتنامه دهخدا
مغازة. [ م ُ غازْ زَ ] (ع مص ) شتابی کردن . (منتهی الارب ) (آنندراج ). مبادرت کردن . (از اقرب الموارد). غاززته مغازة و غزازاً؛ مبادرت کردم او را و شتابی نمودم و پیش رفتم او را. (ناظم الاطباء).
-
بادصولت
لغتنامه دهخدا
بادصولت . [ ص َ / صُو ل َ ] (ص مرکب ) آنکه حمله ٔ او در جنگ آوری بسبکی و شتابی همچو باد است . (آنندراج ). حمله آوری را نامند که در حمله کردن شتابی همچون باد دارد. (هفت قلزم ). هجوم آورنده ٔ مانند طوفان و باد سخت . (ناظم الاطباء).