کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
شتابزدگی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
شتابزدگی
لغتنامه دهخدا
شتابزدگی . [ ش ِ زَ دَ /دِ ] (حامص مرکب ) حالت و چگونگی شتاب زده . دست پاچگی .استعجال . مقابل آهستگی و نرمی . مقابل تأنی . تعجیل و عجله . چالاکی . عجله ٔ بسیار. (ناظم الاطباء). تَعَجرُف . خَدَب . رَهَق . عَجرَفَة. قاهِرَة. قَهیرَة. قَهمَزا. نَمَل . ...
-
جستوجو در متن
-
هوج
لغتنامه دهخدا
هوج . [ هََ وَ ] (ع اِمص ) درازی با اندک گولی و سبکی و شتابزدگی . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد).
-
پاتیمار
لغتنامه دهخدا
پاتیمار. (اِ مرکب ) شتابزدگی . تعجیل . || پارنج . پامزد. و صاحب برهان گوید بزبان زند و پازند بهمین معنی آمده است .
-
سبکساری
لغتنامه دهخدا
سبکساری . [ س َ ب ُ ] (حامص مرکب ) بیقراری . (شرفنامه ٔ منیری ). بی وقاری . شتابزدگی . عجله : بر وی نتوان کردن تعجیل به به کردن تعجیل بطب اندر باشدز سبکساری . منوچهری .اگر از گرانسنگی و آهستگی نکوهیده گردی دوستر دارم که از سبکساری و شتابزدگی ستوده گر...
-
شمص
لغتنامه دهخدا
شمص . [ ش َ م َ ] (ع اِمص ) شتابزدگی در سخن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از آنندراج ). || (مص ) شتاب کردن در سخن راندن . (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء).
-
بی حوصلگی
لغتنامه دهخدا
بی حوصلگی . [ ح َ / حُو ص َ ل َ / ل ِ ] (حامص مرکب )زود درماندگی از کاری و اندیشه ای . (یادداشت بخط مؤلف ). بیحوصله بودن . شتابزدگی . (فرهنگ فارسی معین ).
-
زماع
لغتنامه دهخدا
زماع . [ زَ ] (ع اِ) شتابزدگی . (منتهی الارب ) (آنندراج ). || (ص ) سریع و عجول . (اقرب الموارد). رجوع به زموع شود. || (اِمص ) درستی و ثبات عزم و استواری رای . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد). رجوع به زمیع شود.
-
هیناهین
لغتنامه دهخدا
هیناهین . (اِ مرکب ) شتابزدگی . (صحاح الفرس ). عجله . تعجیل . (برهان ). شتاب در شتاب . (آنندراج ) (انجمن آرا) : بکند رخنه نظم حال مرادر چنین گیر و دار و هیناهین .انوری (از آنندراج ) (انجمن آرا).
-
ازبی
لغتنامه دهخدا
ازبی . [ اُ بی ی ] (ع اِمص ، اِ) شتابزدگی . رفتار بشتاب . || چستی . || شادمانی . خرمی . || سبکی . || رفتار مختلف . || شر. بدی . || کاری بزرگ . (منتهی الارب ). ج ، اَزابی .
-
گران سنگی
لغتنامه دهخدا
گران سنگی . [ گ ِ س َ ] (حامص مرکب ) سنگینی . وقار داشتن . آهستگی . متانت . بردباری : و اگر از گران سنگی و آهستگی نکوهیده گردی ، دوست تر دارم که از سبکساری و شتابزدگی ستوده گردی . (قابوسنامه ).کز گران سنگی گنجور سپهر آمد کوه وز سبکساری بازیچه ٔ باد آ...
-
عجرفة
لغتنامه دهخدا
عجرفة. [ ع َ رَ ف َ ] (ع اِمص ) درشتی در سخن . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || شکستگی و ناراستی کار. (منتهی الارب ) (آنندراج ).خرق فی العمل . (از اقرب الموارد). || شتابزدگی و بی باکی . (منتهی الارب ) (آنندراج ). درشدن در کاری بدون اندیشه . (اقرب...
-
تأنی
لغتنامه دهخدا
تأنی . [ ت َ ءَن ْ نی ] (ع مص ) درنگ کردن . (زوزنی ) (دهار) (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). درنگ نمودن . (فرهنگ نظام ). انتظار نمودن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). آهسته کردن . (فرهنگ نظام ). درنگی . سستی نمودن . (منتهی الارب ). بمعنی درنگ و دیر، و...
-
دستپاچگی
لغتنامه دهخدا
دستپاچگی . [ دَ چ َ / چ ِ ] (حامص مرکب ) حالت و چگونگی دستپاچه . دستپاچه بودن . تعجیل . عجله . شتابزدگی . (ناظم الاطباء). عجولی . استعجال . شتاب . اضطراب . (یادداشت مرحوم دهخدا).- با دستپاچگی ؛ با عجله . با شتاب . بشتاب . شتابزده .- دستپاچگی کردن ؛...
-
تعجرف
لغتنامه دهخدا
تعجرف . [ ت َ ع َ رُ ] (ع مص ) بزرگ منشی کردن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). تعجرف بر کسی ؛ تکبر بر او. || ستم کردن بر کسی . (از اقرب الموارد). || به اکراه بر کاری داشتن کسی را. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). تعجرف بر قوم ؛ وا...