کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
شتابروی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
شتابروی
لغتنامه دهخدا
شتابروی . [ ش ِ رَ وی ] (حامص مرکب ) عمل شتاب رو. || تندروی . تیزپایی . سبک پایی . جَرهَدَه . جَفز. طَقو. کَتَفان . کَضکَضَة. (منتهی الارب ).
-
جستوجو در متن
-
طقو
لغتنامه دهخدا
طقو. [ طَق ْوْ ] (ع مص ) شتافتن . شتابروی . (منتهی الارب ).
-
کضکضة
لغتنامه دهخدا
کضکضة. [ ک َ ک َ ض َ ] (ع اِمص ) شتابروی . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
-
خذرفة
لغتنامه دهخدا
خذرفة. [ خ َ رَ ف َ ] (ع مص ) بشتاب رفتن . (از منتهی الارب ) (از تاج العروس ) (از اقرب الموارد). || پر کردن خنور. (از منتهی الارب ) (از لسان العرب ) (ازاقرب الموارد). || تیز کردن شمشیر. || بریدن شمشیر دست و پای کسی را. (از منتهی الارب ) (از اقرب المو...
-
طحال
لغتنامه دهخدا
طحال . [ طِ ] (ع اِ) سپرز. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (زمخشری ). اسپرز. ج ، طُحُل . گویند اسب سپرز ندارد، و این مثل است در شتابروی ، چنانکه گویند: شتر مراره ندارد؛ یعنی بددل است . (منتهی الارب ). اسبل . رجوع به سپرز شود. شیخ الرئیس گوید: طِحال : عضویس...