کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
شبگردی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
شبگردی
لغتنامه دهخدا
شبگردی . [ ش َ گ َ ] (حامص مرکب ) عمل شبگرد. گردش در شب . سیر در شب و گردیدن به شب . (از آنندراج ). پاسبانی و محارست در شب . (ناظم الاطباء). || رندی . عیاری . عیارپیشگی . || دزدی .
-
جستوجو در متن
-
گردواری
لغتنامه دهخدا
گردواری . [ گ ِرْدْ ] (حامص ) عمل پاسبانی و شبگردی و تفتیش . (ناظم الاطباء).
-
داروغگی
لغتنامه دهخدا
داروغگی . [ غ َ / غ ِ ] (حامص ) شبگردی و پاسبانی . || حکومت و نظارت . (ناظم الاطباء).
-
شبگرد
لغتنامه دهخدا
شبگرد. [ ش َ گ َ ] (نف مرکب ، اِ مرکب ) کسی که در شب گردش میکند. (ناظم الاطباء). شبرو. (برهان قاطع). آنکه شبها بگردد و سیر کند : تکیه بر اختر شبگرد مکن کاین عیارتاج کاوس ربود و کمر کیخسرو. حافظ.شبها منم و گوشه ٔ غم حال من این است حال دل آواره ٔشبگرد ...