کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
شبلی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
شبلی
لغتنامه دهخدا
شبلی . [ ش ِ ] (اِخ ) (سردار...) داود. نام یکی از امرای صحرانشین کنار آب جغاتو است که درحدود 777 هَ . ق . هنگامیکه شاه شجاع ممدوح حافظ در تبریز بود به اتفاق یکی دیگر از امرای صحرانشین به نام عمر با چوبدستی یا وسیله ٔ دیگر به شاه شجاع حمله بردند ولی س...
-
شبلی
لغتنامه دهخدا
شبلی . [ ش ِ ] (اِخ ) ابن ابراهیم شمیل . پزشک و محقق . دارای مشربی فیلسوفانه بود. در سال 1269 هَ . ق . در قریه ٔ کفرشیما (لبنان ) به دنیا آمد و در دانشگاه امریکایی بیروت تعلیم یافت و در سال 1335 هَ . ق . به قاهره درگذشت . از آثار اوست : فلسفة النشوء ...
-
شبلی
لغتنامه دهخدا
شبلی . [ ش ِ ] (اِخ ) ابوعبداﷲ از نیکان بوشنج بود و در بخارا کاتب افتکین بود و نامه های خود را با عنوان محمدبن احمد شبلی شروع میکرد و چون وزیر افتکین گردید شبلی را حذف و فقط نام خود و پدررا باقی گذارد. (از یتیمةالدهر ثعالبی ج 4 ص 72).
-
شبلی
لغتنامه دهخدا
شبلی . [ ش ِ ] (اِخ ) دماوندی . ابوبکر دلف بن جحدر شبلی . زاهد و پرهیزگار معروف . وی در آغاز کار، والی دنباوند (دماوند) بود و سپس پرده دار موفق عباسی شد (و پدرش سرپرده داری میکرد) بعد از آن پرده داری خلیفه را رها نمود و در سلک زهاد وعباد و متصوفه درآ...
-
شبلی
لغتنامه دهخدا
شبلی . [ ش ِ ] (اِخ ) دهی از دهستان باوی بخش مرکزی شهرستان اهواز. دارای 70 تن سکنه . آب آن از رودخانه و محصول آن غلات است . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 6).
-
شبلی
لغتنامه دهخدا
شبلی . [ ش ِ ] (اِخ ) دهی از دهستان مهران رود بخش بستان آباد شهرستان تبریز. دارای 155 تن سکنه . آب آن از چشمه و محصول آن غلات ، سیب زمینی و یونجه است . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4).
-
شبلی
لغتنامه دهخدا
شبلی . [ ش ِ ] (اِخ ) دهی از دهستان گاودول بخش مرکزی شهرستان مراغه . دارای 810 تن سکنه . آب آن از رودخانه ٔ لیلان و قنات و محصول آن غلات و چغندر و کشمش است . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4).
-
شبلی
لغتنامه دهخدا
شبلی . [ ش ِ ] (اِخ ) محمدبن عبداﷲ الشبلی السابقی دمشقی طرابلسی حنفی ، ملقب به بدرالدین ابوالبقاء. فقیه ، محدث ، مورخ ، ادیب ، قاضی . در دمشق به سال 712 هَ . ق . بدنیا آمد و به قاهره اقامت گزید و مسند قضاء را در طرابلس شام به عهده گرفت و در همان شهر ...
-
شبلی
لغتنامه دهخدا
شبلی . [ ش ِ ] (اِخ ). نعمانی . ملقب به شمس العلماء. مورخ ، ادیب ، نویسنده ، شاعر، مصلح اسلامی هند، محقق و برهمنی الاصل . جد سوم او «سیورام سنگ » معروف به سراج الدین اسلام آورد. شبلی نعمانی در قریه ٔ «پندول » از توابع اعظم گره بسال 1274 هَ . ق . پای ...
-
شبلی
لغتنامه دهخدا
شبلی . [ش ِ ] (اِخ ) دهی از دهستان هیزبخش مرکزی شهرستان اردبیل . دارای 309 تن سکنه . آب آن از چشمه و محصول آن غلات و حبوبات است . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4).
-
واژههای مشابه
-
گردنه ٔ شبلی
لغتنامه دهخدا
گردنه ٔ شبلی . [ گ َ دَ ن َ ی ِ ش ِ ](اِخ ) گردنه ای است در راه تبریز و سراب میان سعیدآباد و قهوه خانه ٔ یوسف آباد، واقع در 32000گزی تبریز.
-
گردنه ٔ شبلی
لغتنامه دهخدا
گردنه ٔ شبلی . [ گ َ دَ ن َی ِ ش ِ ] (اِخ ) گردنه ای است در راه میانج و تبریز میان یوسف آباد و سعیدآباد، واقع در 596000گزی تهران .
-
ابوبکر شبلی
لغتنامه دهخدا
ابوبکر شبلی . [ اَ بو ب َ رِ ش ِ ] (اِخ ) جعفربن یونس خراسانی . و بعضی نام او را دلف بن جحدر متولد به سامرا گفته اند. او از زهاد و یکی از سران شیوخ متصوفه شاگرد ابوالقاسم جنید و در فقه بمذهب مالک و کتاب موطا را از بر داشت و در کامل بهائی آمده است که ...