کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
شبره پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
شبره
لغتنامه دهخدا
شبره . [ ش ِب ْ ب َ رَ ] (اِخ ) جداحمدبن محمد عابد نیشابوری است . (از تاج العروس ).
-
واژههای مشابه
-
شبرة
لغتنامه دهخدا
شبرة. [ ش ِ رَ ] (ع اِ) عطیه . (تاج العروس ) (لسان العرب ) (ذیل اقرب الموارد). بخشش .
-
شبرة
لغتنامه دهخدا
شبرة. [ ش ِ رَ ] (ع اِ) قامت دراز. (از تاج العروس ) (از اقرب الموارد). قامت کوتاه . از لغات اضداد است . (از تاج العروس ) (از اقرب الموارد).
-
شبره تو
لغتنامه دهخدا
شبره تو. [ ش َ ب َ ؟ ] (اِخ ) ده از دهستان خسروآباد شهرستان بیجار. دارای 390 تن سکنه . آب آن از چشمه و محصول آن غلات و لبنیات است . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 7).
-
جستوجو در متن
-
احمد
لغتنامه دهخدا
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن محمدبن شبّره [ کبقمه ] عابدی نیشابوری است .
-
تشبر
لغتنامه دهخدا
تشبر. [ ت َ ش َب ْ ب ُ ] (ع مص ) بزرگ شدن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). مطاوعه تشبیر؛ بمعنی تعظیم . (از متن اللغة). تعظم ، یقال : شبَّره فتشبَّر؛ ای عظَّمه ُ فتعظَّم . (اقرب الموارد) (از المنجد).
-
شبر
لغتنامه دهخدا
شبر. [ ش َ ] (ع اِ) حق نکاح از قبیل مهر. (شرح قاموس ). حق نکاح و دست پیمان . (منتهی الارب ). حق نکاح . (لسان العرب ). مهر. (از اقرب الموارد). یقال : تزوجها ولم یعط شبرها؛ او را تزویج نمود و نداد مهر او را. (از اقرب الموارد). و منه دعاء النبی (ص ) : ل...