کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
شبرقة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
شبرقة
لغتنامه دهخدا
شبرقة. [ ش َ رَ ق َ ] (ع مص ) گرفتن باز صید را و دریدن آن را. (منتهی الارب ): شبرق البازی الصید؛ گرفت باز شکار را و درید آن را. (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). || بریدن جامه . (منتهی الارب ): شبرقت الثوب شبرقة و شبراقا؛ بریدم جامه را و پاره کردم آن...
-
شبرقة
لغتنامه دهخدا
شبرقة.[ ش ِ رِ ق َ ] (ع اِ) واحد لفظ شِبرِق . (از اقرب الموارد) (محیط المحیط). یکی شبرق . رجوع به شبرق شود.
-
شبرقة
لغتنامه دهخدا
شبرقة.[ ش ِ رِ ق َ ] (ع ص ، اِ) چیز کم و بی ارزش از گیاه و درخت . و یقال : فی الارض شبرقة من النبات ؛ در روی زمین گیاه پراکنده و کمی است . (از ذیل اقرب الموارد). || قطعه ای از جامه . (از ذیل اقرب الموارد).
-
جستوجو در متن
-
بچه گربه
لغتنامه دهخدا
بچه گربه . [ ب َ چ َ / چ ِ / ب َچ ْ چ َ / چ ِ گ ُ ب َ / ب ِ ] (اِ مرکب ) نوزاد گربه . گربه بچه . شبرقه . (منتهی الارب ).
-
شربقة
لغتنامه دهخدا
شربقة. [ ش َ ب َ ق َ ] (ع مص ) بریدن جامه را. (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). از ظاهر کلمه در کتب لغت چنین برمی آید که این کلمه از شبرقة و شبراق و شبارق مشتق شده است . (حاشیه ٔ معرب جوالیقی ص 204). رجوع به شبرق شود.
-
بریدن
لغتنامه دهخدا
بریدن . [ ب ُ دَ / ب ُرْ ری دَ ] (مص ) قطع کردن . (آنندراج ).جدا کردن . (ناظم الاطباء). جدا کردن با آلتی برنده چون کارد و غیره . (یادداشت دهخدا). اًبتات . اًترار.اجتباب . اجتذاذ. اجتزاز. احتئمام . اخترام . اختزال . اختضام . اختمام . اًخناب . اًرباذ. ...