کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
شباک پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
شباک
لغتنامه دهخدا
شباک . [ ش ُب ْ با ] (ع اِ) گیاهی است مانند گیاه دلبوث و شیرین تر از آن . (منتهی الارب ). گیاهی است چون دلبوث . (از اقرب الموارد) (از آنندراج ). || هرچه از نی و مانند آن که در هم نهاده باشند بر صنعت بوریاها. شباکه ، یک پاره از آن . (منتهی الارب )(از ...
-
شباک
لغتنامه دهخدا
شباک . [ ش َ ] (اِخ ) (... بنی الکذاب ) جایگاهی است در نواحی مدینه . (از معجم البلدان ).
-
شباک
لغتنامه دهخدا
شباک . [ ش َب ْ با ] (اِخ ) نام جایگاهی است بر چندین میل از راه حاجیان بصره در نزدیکی سَفوان . (از معجم البلدان ).
-
شباک
لغتنامه دهخدا
شباک . [ ش َب ْ با ] (ع اِ) سوراخ گنده . (غیاث اللغات ). ظاهراً به معنی پنجره است .
-
شباک
لغتنامه دهخدا
شباک . [ ش ِ ] (اِخ ) (یوم الَ ...) نام روزی (وقعه یی ) از روزهای عرب جاهلیت است . (از معجم البلدان ).
-
شباک
لغتنامه دهخدا
شباک . [ ش ِ ] (اِخ ) نام جایگاهی است از طرف راست مصعد به مکه از سوی واقصه بطرف مغرب بر هفت میلی . (از معجم البلدان ).
-
شباک
لغتنامه دهخدا
شباک . [ ش ِ ] (اِخ ) نام جایی است در بلاد غنی بن اعصر میان ابرق عزاف و مدینه . (از معجم البلدان ).
-
شباک
لغتنامه دهخدا
شباک . [ ش ِ ] (ع اِ) ج ِ شبکة. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). رجوع به شبکة شود.
-
شباک
لغتنامه دهخدا
شباک . [ ش ُب ْ با ] (اِ) قبه ٔ شباک ؛ قبه ای بوده است مشبک و خلیفه گاه بیعت بر کرسی می نشست و در بیرون منبری می نهادند و وزیر بر منبری میشد و استادالدار به یک پایه زیرتر و از مردمان برای خلیفه بیعت می ستدند. (از یادداشت مؤلف ). رجوع به استادالدار و...
-
واژههای مشابه
-
شباک جرجانی
لغتنامه دهخدا
شباک جرجانی . [ ش َب ْ با ک ِ ج ُ ] (اِخ ) ابوطاهر ابراهیم بن مطهر شباک جرجانی از دوستان و معاصران غزالی در نیشابور و از شاگردان امام الحرمین بود. سپس صحبت غزالی برگزید و با وی به عراق و شام و حجاز سفر کرد و در حدود 20 سال با یکدیگر دوستی و معاشرت دا...
-
ثور شباک
لغتنامه دهخدا
ثور شباک . [ رُ ش ِ ] (اِخ ) موضعی است .
-
جستوجو در متن
-
اسماعیل
لغتنامه دهخدا
اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) ابن مبارک بن شباک . محدث است .
-
شبیک
لغتنامه دهخدا
شبیک . [ ش ُ ب َ ] (ع اِمصغر) مصغر شباک به معنی پنجره . (از معجم البلدان ).