کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
شاکر پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
شاکر
لغتنامه دهخدا
شاکر. [ ک ِ ] (اِخ ) ابن حامدبن حسن بن احمدبن محمود، مکنی به ابن شاکر از فقهای زیدیان در یمن بود و بسال 1173 هَ . ق . درگذشت و آثاری در فقه و حدیث داشت . (از اعلام زرکلی چ 1 ج 2 ص 165).
-
شاکر
لغتنامه دهخدا
شاکر. [ ک ِ ] (اِخ ) ابن ربیعةبن مالک الحاشدی الهمدانی . جدی است جاهلی یمنی از بکیل قحطان و دودمان وی را شاکریون گویند و بنودهمةبن شاکر و بنوالغز از بطن وی باشند. (از اعلام زرکلی ج 3 ص 223).
-
شاکر
لغتنامه دهخدا
شاکر. [ ک ِ ] (اِخ ) ابن مغامس بن محفوظبن صالح شقیر. داستان نویس و متولد بسال 1266 و متوفی در سال 1314 هَ . ق . وی در لبنان بدنیا آمد و نگارش فصلهای بسیاری از دائرة المعارف بستانی بعهده ٔ او بوده . مجله ٔ «کنانة» را در مصر انتشار داده است . نیز او را...
-
شاکر
لغتنامه دهخدا
شاکر. [ ک ِ ] (اِخ ) ابن نضله . بطنی است از بنی اسد. از جمله مراکز آنها طریفه باشد. (از معجم قبایل العرب بنقل از معجم البلدان یاقوت ج 3 ص 356 و 536).
-
شاکر
لغتنامه دهخدا
شاکر. [ ک ِ ] (اِخ ) ابن یوسف الخوری متولد 1263 هَ . ق . پزشک لبنانی و سراینده ٔ بذله گو بوده است . در دانشکده ٔ پزشکی قصرالعینی قاهره تحصیل کرد دیرزمانی در دمشق اقامت گزید و در بیروت بسال 1331 هَ . ق . درگذشت . او راست : تحفة الراغب فی صحة المتزوج و...
-
شاکر
لغتنامه دهخدا
شاکر. [ ک ِ ] (اِخ ) ابن ربیعة. بطنی است از قبیله ٔ همدان از کهلان از قحطانیه و ایشان از فرزندان شاکربن ربیعةبن مالک بن معاویة صعب بن دومان بن بکیل بن جشم بن حاشد باشند. (از معجم قبایل العرب بنقل از قلقشندی و اشتقاق ابن درید ص 205،257 و لسان العرب ج ...
-
شاکر
لغتنامه دهخدا
شاکر. [ ک ِ ] (اِخ ) احمدبن عمربن عثمان معروف به شاکر و مکنی به ابوالصفاء شاعر صوفی منش از مردم حماة شام بود. بسال 1121 متولد شد و در سال 1193 هَ . ق . درگذشت . او راست : حانة العشاق و ریحانة الاشواق در سه مجلد. (از اعلام زرکلی چ 1 ج 1 ص 181) (معجم ا...
-
شاکر
لغتنامه دهخدا
شاکر. [ ک ِ ] (اِخ ) بطنی است از بنی راشدبن عقبةبن مجربة از: حرام بن جذام از: قحطان . و معروفند که بشواکر عقبه و در جوف واقع در شرقی مصر سکونت دارند. (از معجم قبائل العرب بنقل از نهایة الارب قلقشندی ).
-
شاکر
لغتنامه دهخدا
شاکر. [ ک ِ ] (اِخ ) بطنی است از قبیله ٔ بنی زهیر و از القاب جذام از قحطان باشند و این قبیله با قبیله ٔ شواکر عقبه فرق دارد. (از معجم قبائل العرب از نهایة الارب قلقشندی ).
-
شاکر
لغتنامه دهخدا
شاکر. [ ک ِ ] (اِخ ) بطنی است از قبیله ٔ بنی کلاب که در فیوم مصر سکونت دارند. (از معجم قبایل العرب از تاریخ فیوم ص 13).
-
شاکر
لغتنامه دهخدا
شاکر. [ ک ِ ] (اِخ ) بطنی است از قبیله ٔ مسعود از اعقاب صلته ، که وابسته به شمر طوقه باشند و آن جزو قبایل شَمَّر نجد بوده اند که قسمتی از ایشان بعراق و شام مهاجرت کردند. (از معجم قبایل العرب از عشایر العراق عزاوی ص 241 و غیره ).
-
شاکر
لغتنامه دهخدا
شاکر. [ ک ِ ] (اِخ ) جُلاب بخاری . از شاعران قدیم ایران است که در اوایل قرن چهارم در ماوراءالنهر میزیست . نام او را محمودبن عمر رادویانی در ترجمان البلاغه همه جا «شاکر» آورده است و شمس قیس «شاکر بخاری »، لیکن اسدی طوسی گاه «شاکر بخاری » و گاه «جلاب ب...
-
شاکر
لغتنامه دهخدا
شاکر. [ ک ِ ] (اِخ ) قبیله ای است به یمن از همدان و ایشان از اولاد شاکربن مالک اند. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء).
-
شاکر
لغتنامه دهخدا
شاکر. [ ک ِ ] (اِخ ) مخلافی در روستائی است در یمن شرقی صنعاء. (معجم البلدان ).
-
شاکر
لغتنامه دهخدا
شاکر. [ ک ِ ] (ع ص ) سپاس دارنده . سپاسگزار. شکرکننده . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (برهان قاطع) (فرهنگ نظام ) (ناظم الاطباء). سپاسدار. (دهار). مقابل کفور. ج ، شُکَّر. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). نیکی شناس . آنکه در مقابل احسان دیگری ثنا گوید...