کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
شاهیدن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
شاهیدن
لغتنامه دهخدا
شاهیدن . [ دَ ] (مص جعلی ) (مرکب از شاه + یدن پسوند مصدری ) بزرگ شدن . (شرفنامه ٔ منیری ). پادشاهی کردن و بزرگی نمودن . (برهان قاطع) (آنندراج ). || پارسا شدن .(شرفنامه ٔ منیری ). پارسایی و بندگی کردن و صلاح و تقوی داشتن . (برهان قاطع). صالح بودن و نی...
-
جستوجو در متن
-
شاهندن
لغتنامه دهخدا
شاهندن . [ هََ دَ ] (مص ) صالح بودن و نیکوکاری کردن . (فرهنگ جهانگیری ). تقوی و صلاح داشتن و متقی و پرهیزکاربودن باشد. (برهان قاطع) (آنندراج ). متدین بودن و تقوی و صلاح داشتن و صادق و درستکار بودن و پرهیزگار بودن . (ناظم الاطباء). رجوع به شاهیدن و شا...
-
شاهنده
لغتنامه دهخدا
شاهنده . [ هََ دَ / دِ ] (نف ) متقی و پرهیزکار و صالح و نیکوکردار باشد. (برهان قاطع). نکوکار. صالح . (شرفنامه ٔ منیری ) (از ناظم الاطباء) (آنندراج ) (فرهنگ سروری ). رجوع به شاهندن شود. || هرچیز خوب و مبارک . (برهان قاطع) (ناظم الاطباء). رجوع به شاهید...