کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
شاهسون پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
شاهسون
لغتنامه دهخدا
شاهسون . [ س َ / س ُ وَ ] (اِخ ) تیره ای ازشعبه ٔ جباره ٔ ایل عرب (از ایلات خمسه ٔ فارس ). (جغرافیای سیاسی کیهان ص 87). رجوع به طایفه ٔ جباره شود.
-
شاهسون
لغتنامه دهخدا
شاهسون . [ س َ وَ ] (اِخ ) در ترکی یعنی شاه پرست و شاه دوست . مرکب : از شاه فارسی و «سون » ترکی . و این نام را شاه عباس بر فوجی از سپاهیان گذاشت که خاصه ٔ خود بود و فرمان داد هر ایلی که خواهد نام خود را برداشته باین ایل تازه درآید و این نام بر خود نه...
-
شاهسون
لغتنامه دهخدا
شاهسون . [ س ُ وَ ] (اِخ ) دهی از دهستان حومه ٔ بخش صحنه ٔ کرمانشاه . دارای 148 تن سکنه . آب آن از چشمه و رودخانه ٔ صحنه و گاماسیاب . محصول آن غلات ، حبوبات ، چغندر و قلمستان است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5).
-
شاهسون
لغتنامه دهخدا
شاهسون . [ س ُ وَ ] (اِخ ) دهی از دهستان دیزمار خاوری بخش مرکزی ورزقان شهرستان اهر. دارای 148 تن سکنه . آب آن از چشمه . محصول آن غلات و حبوبات . شغل اهالی زراعت و گله داری است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4).
-
واژههای مشابه
-
شاهسون افشار
لغتنامه دهخدا
شاهسون افشار. [ س َ وَ اَ ] (اِخ ) نام یکی از ایلات خمسه است . (جغرافیای سیاسی کیهان ص 275).
-
شاهسون اینانلو
لغتنامه دهخدا
شاهسون اینانلو. [ س َ وَ ن ِ ] (اِخ ) نام یکی از ایلات اطراف قزوین است که دارای 150 خانوار میباشد مسکن ایشان بلوک رامند و افشار است و قشلاق آنها در جنوب قزوین از بلوک زهرا تا اشتهارد ییلاق آنها خمسه است . (از جغرافیای سیاسی کیهان ص 171، 269، 368). می...
-
شاهسون دویزن
لغتنامه دهخدا
شاهسون دویزن . [ س َ وَ دَ زَ ] (اِخ ) نام تیره ای از شاهسون : ایلات عمده ٔ خمسه . (جغرافیای سیاسی کیهان ص 37).
-
شاهسون بغدادی
لغتنامه دهخدا
شاهسون بغدادی . [ س َ وَ ن ِ ب َ ] (اِخ ) از ایلات اطراف تهران ، ساوه ، زرند و قزوین . مرکب از 7419 خانوار است که ییلاقشان خلجستان و فراهان و قشلاقشان ساوه و زرند میباشد و در اطراف قزوین به 30 طایفه منقسم میشوندو چادرنشین هستند. (جغرافیای سیاسی کیهان...
-
شاهسون کندی علیا و سفلی
لغتنامه دهخدا
شاهسون کندی علیا و سفلی . [ س َ وَ ن ِ ک ِ ع ُ وَ س ُ لا ] (اِخ )دهی از دهستان حومه ٔ بخش مرکزی شهرستان ساوه . دارای 532 تن سکنه . آب آن از قنات . محصول آن غلات ، بنشن ، انار و انجیر است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1).
-
جستوجو در متن
-
شقاقی
لغتنامه دهخدا
شقاقی . [ ش َ ] (اِخ ) نام طایفه ای از اکراد آذربایجان که بسبب مهاجرت با ترکان شاهسون مذهب شیعه را پذیرفته اند. (از تاریخ کرد ص 123).
-
گلک
لغتنامه دهخدا
گلک . [ ] (اِخ ) ده کوچکی است از دهستان حومه ٔ بخش مرکزی شهرستان ساوه . سکنه ٔ آن 26 تن است . در تابستان ایل بغدادی شاهسون به کوههای این ده می آیند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1).
-
کرفس
لغتنامه دهخدا
کرفس . [ ] (اِخ ) دهی است از دهستان بیات بخش نوبران شهرستان ساوه . کوهستانی و سردسیر است و 2445 تن سکنه دارد. ایل شاهسون بغدادی در بهار به کوههای این ده می آید. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1).
-
شمس آباد گائینها
لغتنامه دهخدا
شمس آباد گائینها. [ ش َ دِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان قمرود بخش حومه ٔ شهرستان قم . سکنه ٔ آن 122 تن . آب آن از رود قره چای . ایلات از طایفه ٔ گائینی و شاهسون هستند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1).