کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
شاهسفرغم پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
شاهسفرغم
لغتنامه دهخدا
شاهسفرغم . [ هَِ ف َ غ َ ] (اِ مرکب ) به معنی شاه سپرغم و شاه اسپرغم است . گاه بضرورت شعری به فتح راء و سکون غین به تلفظ آید : تا دهد باغ و راغ را هر سال به ربیع و خریف زینت حورزلف شاهِسْفَرَغْم و روی سمن چشم بادام و دیده ٔ انگور. مسعودسعد.و رجوع به ...
-
جستوجو در متن
-
شاهیسفرغم
لغتنامه دهخدا
شاهیسفرغم . [ ف َغ َ ] (اِ مرکب ) صورتی است از شاهسفرغم : زلف شاهیسفرغم و روی سمن چشم بادام و دیده ٔ انگور. مسعودسعد.رجوع به شاهسفرغم شود.
-
ونجنک
لغتنامه دهخدا
ونجنک . [ وَن ْج ْ ن َ] (اِ) شاهسفرغم . (لغت نامه ٔ اسدی ). شاه سپرغم . (حاشیه ٔ برهان قاطع). شاه اسپرم . (برهان ). ریحان . (انجمن آرا) (برهان ) (آنندراج ). ضیمران . (برهان ) : ونجنک را همی نمونه کنددر گلستان [ زیر هامون ] به زلف ونجنکی .خسروی (از ان...