کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
شاهروی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
شاهروی
لغتنامه دهخدا
شاهروی . (ص مرکب ) شاه سیما. شاه شکل . شبیه به شاه . زیباروی . که رویی چون شاه دارد. شکوهمند : بپرسید و گفتش چه مردی بگوی که هم شاه شاخی و هم شاهروی . فردوسی .چه مردی بدو گفت با من بگوی که هم شاهخوئی و هم شاهروی .فردوسی .
-
جستوجو در متن
-
شهروی
لغتنامه دهخدا
شهروی . [ ش َ ] (اِ مرکب ) مخفف شاهروی . روی شاه . رویی چون شاه . چهره ای چون چهره ٔ شاه .
-
شاه خوی
لغتنامه دهخدا
شاه خوی . (ص مرکب ) دارای خوی و خصلت شاهان . صاحب اخلاق شاهانه : چه مردی بدو گفت با من بگوی که هم شاهخویی و هم شاهروی .فردوسی .