کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
شاهدخت پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
شاهدخت
لغتنامه دهخدا
شاهدخت . [ دُ ] (اِ مرکب ) دخت شاه . دختر شاه . شاهزاده خانم . فرزند مادینه ٔ شاه . || شاه دختر.
-
جستوجو در متن
-
استراتنیس
لغتنامه دهخدا
استراتنیس . [ اِ را ت ُ ] (اِخ ) شاهدخت یونانی که جمال او بکمال بود و وی دختر دِمِتریُس پُلیُکرِت و زوجه ٔ سِلکوس نیکاتُر پادشاه سوریه سلکوس او را طلاق داد تا پسر وی انتیکُوس که سخت دلباخته ٔ او بود، با استراتنیس او تزویج کند.
-
فخرود
لغتنامه دهخدا
فخرود. [ ف َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان مؤمن آباد بخش درمیان شهرستان بیرجند واقع در 44 هزارگزی شمال باختری درمیان و سه هزارگزی شمال شوسه ٔ عمومی بیرجند به شاهدخت . ناحیه ای است واقع در جلگه ، معتدل و دارای 176 تن سکنه است .آب آنجا از قنات تأمین میش...