کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
شاعره پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
شاعرة
لغتنامه دهخدا
شاعرة. [ ع ِ رَ ] (ع ص ) تأنیث شاعر. زنی که شعر گوید. (ناظم الاطباء). زن شاعر قافیه گوی . (مهذب الاسماء). ج ، شَواعِر و شاعرات . رجوع به شاعر شود. || کلمة شاعرة؛ ای قصیدة. (تاج العروس ). || (اِ) نشانهای حج و طاعتها که آنجا کنند. (مهذب الاسماء). رجوع...
-
جستوجو در متن
-
شواعر
لغتنامه دهخدا
شواعر. [ ش َ ع ِ ] (ع ص ، اِ) ج ِ شاعرة. (اقرب الموارد). رجوع به شاعرة شود.
-
حسب
لغتنامه دهخدا
حسب . [ ] (اِخ ) شاعره ٔ مَقّله بود. (ابن الندیم ).
-
نادن
لغتنامه دهخدا
نادن . [ دِ ] (اِخ ) (1858- 1881 م .) کنستانس کارولین . شاعره ٔ انگلیسی است .
-
لاسوز
لغتنامه دهخدا
لاسوز. (اِخ ) هانریت کنتس دو. شاعره ٔ مشهور به زیبائی . (1618-1673 م .).
-
حبیبة
لغتنامه دهخدا
حبیبة. [ ح َ ب َ ](اِخ ) دخت عبدالعزی بن حُذار. شاعره ای است از عرب .
-
عیوف
لغتنامه دهخدا
عیوف . [ ع َ] (اِخ ) بنت مسعود. از شاعره های عرب بود، و شعری ازوی در معجم البلدان نقل شده است . (از اعلام النساء).
-
فاطمة
لغتنامه دهخدا
فاطمة. [ طِ م َ ] (اِخ ) دختر خشاب . شاعره ای از مردم شام بوده و درقرن هشتم هجری میزیسته است . (از خیرات حسان ص 11).
-
قرةالعین
لغتنامه دهخدا
قرةالعین . [ ق ُرْ رَ تُل ْ ع َ ] (اِخ ) نام طاهره شاعره ٔ نامور. رجوع به طاهره و باب شود.
-
حبرة
لغتنامه دهخدا
حبرة. [ ح ِ رَ ] (اِخ ) نام دختر ابی ضیغم بلویة و او شاعره ٔ تابعیه بوده است . (قاموس الاعلام ) (منتهی الارب ).
-
فضل
لغتنامه دهخدا
فضل . [ف َ ] (اِخ ) نام کنیز متوکل است که شاعره ای بود و دریمامه تولد یافته بود. در زمان وی شاعره ای فصیح تر از او نبود. او را با علی بن جهم و ابودلف عجلی مداعباتی است . در شعرش رقت و ابداعی دیده میشود. دارای بداهت و سرعت انتقال بوده است . وفاتش بسال...
-
غنیة
لغتنامه دهخدا
غنیة. [ غ َ نی ی َ ] (اِخ ) الاعرابیة. شاعره ای عرب بود. رجوع به البیان و التبیین جاحظ ج 3 ص 35 و 36 شود.
-
ماری دو فرانس
لغتنامه دهخدا
ماری دو فرانس . [ دُ ](اِخ ) شاعره ٔ فرانسوی که در نیمه ٔ دوم قرن دوازدهم میلادی . می زیست و داستانهای کوچک و تمثیلی از او باقی مانده است . (از لاروس ).
-
لابه
لغتنامه دهخدا
لابه . [ ب ِ ] (اِخ ) لوئیز. نام شاعره ٔ فرانسوی ، دختر و زن دوتَن ، لوّاف .ملقب به «لابِل کردیه ». مولد لیون (1526-1566 م .).