کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
شاطة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
شاطة
لغتنامه دهخدا
شاطة. [ طْ طَ ] (ع ص ) زن بلندبالا. (مهذب الاسماء). راست قامت : جاریة شاطة؛ دختر راست قامت . (منتهی الارب ). ای طویلة حسنة القوام و قیل معتدلة. (اقرب الموارد). زن درازبالا. || البعید. (مهذب الاسماء): دار شاطة؛ خانه ٔ دور. ج ، شَواطّ. (ناظم الاطباء).
-
جستوجو در متن
-
شواط
لغتنامه دهخدا
شواط. [ ش َ واطط ] (ع ص ،اِ) ج ِ شاطّة. (ناظم الاطباء). رجوع به شاطّة شود.
-
مشاطة
لغتنامه دهخدا
مشاطة. [ م ُ شاطْ طَ ] (ع مص ) (از «ش ط ط») نبرد کردن کسی را در دور رفتن . یقال : شاطّه اذا غالبه فی الشطط.(منتهی الارب ). غالب آمدن بر کسی در اشطاط. (از محیطالمحیط) (از اقرب الموارد). شاطه مشاطة؛ غالب آمد او را در جور کردن بر کسی و دور شدن و در رفتن...
-
راست قامت
لغتنامه دهخدا
راست قامت . [ م َ ] (ص مرکب ) افراخته قد. آخته بالا. آخته قامت . سهی قامت . سهی قد. راست قد. راست بالا. کسی که قامت راست و مستقیم دارد: انصیات ؛ راست قامت شدن بعد از خمیده شدن . (از منتهی الارب ). جاریة شاطة؛ دختر راست قامت . (منتهی الارب ). رجوع به ...