کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
شاصب پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
شاصب
لغتنامه دهخدا
شاصب . [ ص ِ ] (ع ص ) زندگانی سخت . (منتهی الارب ) (آنندراج ). || فرس شاصب ؛ اسب لاغر. (منتهی الارب ) (آنندراج ). اسب باریک میان .
-
واژههای همآوا
-
شاسب
لغتنامه دهخدا
شاسب . [ س ِ ] (ع ص ) لغتی است در شازب . (منتهی الارب ). و قیل لغة فی الشازب . (اقرب الموارد). || خشک از لاغری . (منتهی الارب ). الیابس ضمراً. (اقرب الموارد). شاسف . شازب . || باریک . (منتهی الارب ). لاغر. (آنندراج ). مهزول . (اقرب الموارد). ج ، شُسُ...
-
شعصب
لغتنامه دهخدا
شعصب . [ ش َ ص َ ] (ع ص ) پیر کلانسال . (ناظم الاطباء). مرد کلانسال . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد).
-
جستوجو در متن
-
لاغر
لغتنامه دهخدا
لاغر. [ غ َ ] (ص ) مقابل فربه . نزار. باریک . باریک اندام . اَعجف . بات ّ. ابضع. تاک ّ. خجیف . خاسف . خل ّ. رجیع. دانق . رزیح . زک ّ. ساهمة. (شتر...) سودالبطون . سغل ، شنون . شاس . ضئیل . ضعیف . ضمد. ضاوی . عجفاء. غث ّ. غثیث . مدخول . غرا. غراة. مهزو...