کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
شارههای نیمهمصنوعی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
شارة
لغتنامه دهخدا
شارة. [ رَ ] (ع اِ) صورت . ج ، شارات . (مهذب الاسماء) (دهار). || نشان روی . (دهار). || هیئت . || لباس . (دهار) (منتهی الارب ). یقال : فلان حسن الشارة؛ ای حسن الهیئة و اللباس . (دهار). و منه حدیث عاشورا: کانوا یلبسون فیه نسائهم حلیتهم و شارتهم ؛ ای لب...
-
جستوجو در متن
-
نیم بهره
لغتنامه دهخدا
نیم بهره . [ ب َ رَ / رِ ] (اِ مرکب ) (اصطلاح نجوم ) هر یک از نیمه های برج متعلق به شمس یا قمر. نیمه ٔ اول هر برج مذکر متعلق به شمس و نیمه ٔ آخر متعلق به قمر است و نیمه ٔ اول هر برج مؤنث متعلق به قمر و نیمه ٔ آخر متعلق به شمس است . (یادداشت مؤلف از...
-
نیم رب النوع
لغتنامه دهخدا
نیم رب النوع . [ رَب ْ بُن ْ ن َ ] (اِ مرکب ) نیمه خدا: هرکول یکی ازنیمه رب النوع های یونان قدیم است . (یادداشت مؤلف ).
-
کرپ
لغتنامه دهخدا
کرپ . [ ک ِ رِ ] (فرانسوی ، اِ) پارچه ٔ روشن از حریر یا از پشم لطیف .- کرپ دُشین ؛ کرپ ابریشمی که از پارچه های کرپ معمولی ضخیم تر است . (لاروس ). || مصنوعی از جنس کائوچو.- تخت کرپ ؛ کفش که تخت و زیره ٔ آن از جنس کرپ شود.
-
مونتاژ
لغتنامه دهخدا
مونتاژ. [ مُن ْ ] (فرانسوی ، اِ) (اصطلاح عکاسی و سینمایی ) ترکیب عکس و فیلم و به وجود آوردن صحنه های مصنوعی و عکسهای غیرحقیقی ، و آن در روزنامه ها و مجلات وسینما به کار می رود. || (اصطلاح مکانیک ) به هم پیوستن قطعات مختلف یک ماشین و سوار کردن آن .
-
ختات
لغتنامه دهخدا
ختات . [ خ َ ] (اِ) سیاهی که با آن ابرو راسیاه تر کنند. از مایه های زینت زنان ، نوعی سیاهی برای زینت . (یادداشت بخط مؤلف ). || چیزی که با آن خال مصنوعی در روی گذارند. آنچه زنان بدان برنگ سیاه خال بر رخسار گذارند. (یادداشت بخط مؤلف ).
-
خواب بند کردن
لغتنامه دهخدا
خواب بند کردن . [ خوا / خا ب َ ک َ دَ ] (مص مرکب ) بخواب مصنوعی کسی را خوابانیدن . هیپنوتیزم . این عمل قرنها پیش از مسمر در ایران نزد اهل خود معروف و معمول بوده است و افسانه های ملی پر از حکایات خواب بندیهاست و عیاران ، از جمله نسیم ، کسی را که از جا...
-
علی سهل
لغتنامه دهخدا
علی سهل . [ ع َ ی ِ س َ ] (اِخ ) اصفهانی (شیخ ...). از بزرگان تصوف بود و با شیخ جنید مکاتباتی داشت . برخی از سخنان و گفته های او در تذکرةالاولیاء عطار ذکر شده است . رجوع به تذکرةالاولیاء عطار، نیمه ٔ دوم ص 89 شود.
-
لم دادن
لغتنامه دهخدا
لم دادن . [ ل َ دَ ] (مص مرکب ) یک بری بر بالش یا مخده ای تکیه کردن برای تمدد اعصاب . لمیدن . به راحت به یک سوی بدن نیمه دراز کشیدن .- در ماشین های شخصی لم دادن یا لمیدن ؛ یک بری تکیه کردن .
-
مگس مرغ
لغتنامه دهخدا
مگس مرغ . [ م َ گ َ م ُ ] (اِ مرکب ) انواعی از مرغان به الوان زیبا در امریکا که ماده و نر و جوجه های آن در نیمه ٔپوست گردویی گنجند. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا).
-
تیسیوس
لغتنامه دهخدا
تیسیوس . (اِخ ) تزه از قهرمانان یونان قدیم است . او فرزند اِژه و پادشاه آتن بود و شخصی است نیمه افسانه ای و نیمه تاریخی و بعضی از اعمال او با هیرکول مرتبط می گردد. او بوسیله ٔ طنابی که دختر مینوس تهیه کرده بود و به راهنمائی همین دختر از پیچ و خم های ...
-
باکانت
لغتنامه دهخدا
باکانت . (اِخ ) نام راهبه های معابد باکوس که در یونان و روم مأمور خدمت در این معابد بودند. اینان در جشنهای دیونیزوس دخالت و شرکت داشتند. این جشنها ابتدا هر دوسال یکبار در دشت های پارناس برگزار میشد. در جشنهای دیونیزوس خدای شراب و الهام ، دسته های ان...
-
خانه ٔ ستاره
لغتنامه دهخدا
خانه ٔ ستاره . [ ن َ / ن ِ ی ِ س ِ رَ / رِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) در احکام نجوم خانه ٔ ستاره یا بیت کوکب آن برجی است که قوت حال آن ستاره در آن برج باشد. ابوریحان بیرونی آرد: فلک البروج بدو نیم کرده شد. نخستین از اول اسد تا به آخر جدی و آفتاب را د...
-
عزیزة
لغتنامه دهخدا
عزیزة. [ ع َ زَ ] (اِخ )دختر احمدبن محمدبن عثمان دای . از شاهزاده های نیمه ٔ قرن یازدهم هجری در تونس است . درباره ٔ اقدامات خیرخواهانه ٔ او بنفع مردم اخبار بسیاری نقل کرده اند که تفصیل آن در اعلام النساء مذکور است . وی بسال 1080 هَ .ق . درگذشت . (از ...