کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
شارع پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
شارع
لغتنامه دهخدا
شارع . [ رِ ] (اِخ ) کوهی است از کوههای دهناء. ذوالرمة و متمم بن نویره (در مرثیه ٔبرادرش مالک ) از آن یاد کرده اند. (معجم البلدان ).
-
شارع
لغتنامه دهخدا
شارع . [ رِ ] (ع ص ، اِ) خانه ای که در آن بسوی راه نافذ باشد. (منتهی الارب ). بیت شارع ؛ ای قائم علی الطریق النافذ الذی یسلکه جمیعالناس . (اقرب الموارد). ج ، شوارع . (اقرب الموارد). || شاه راه . (مهذب الاسماء). راه بزرگ . (دهار) (منتهی الارب ). طریق ...
-
واژههای مشابه
-
شارع الاعظم
لغتنامه دهخدا
شارع الاعظم . [ رِ عُل ْ اَ ظَ ] (اِخ ) نام شارعی از شوارع بغداد. رجوع به الوزراء والکتاب ص 236 و اخبار الراضی باﷲ و المتقی لله ص 207 شود.
-
شارع الغامش
لغتنامه دهخدا
شارع الغامش . [ رِ عُل ْ م ِ] (اِخ ) نام یکی از شوارع بغداد. (معجم البلدان ).
-
شارع المیدان
لغتنامه دهخدا
شارع المیدان . [ رِ عُل ْ م َ ] (اِخ ) نام محله ای به بغداد در جانب شرقی بیرون رصافة و آن از شماسیه تا سوق الثلاثاء امتدادداشت و قصر ام حبیب دختر رشید در آن واقع بود. (معجم البلدان ). و رجوع به الوزراء و الکتاب ص 248 شود.
-
شارع دارالرقیق
لغتنامه دهخدا
شارع دارالرقیق . [ رِ ع ُ رِرْ رَ ] (اِخ ) نام محله ای ببغداد در کنار دجله و در قدیم آنجا برده می فروختند و در جانب غربی متصل به حریم الطاهری واقع بود و بازاری داشت . ابومحمد رزق اﷲبن عبدالوهاب التمیمی متوفی بسال 488 هَ . ق . درباره ٔ آن گوید:شارع دا...
-
شارع عام
لغتنامه دهخدا
شارع عام .[ رِ ع ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) شاه راه . (مجمل اللغه ). عَثَق . (منتهی الارب ). راه عمومی و کوچه ای که بن بست نباشد. (ناظم الاطباء). رهگذر همه : چه هر که بر عمیا در راه مجهول رود و از راه راست و شارع عام دور افتد بگمراهی نزدیک تر باشد. ...
-
شارع الانبار
لغتنامه دهخدا
شارع الانبار. [ رِ عُل ْ اَم ْ ] (اِخ ) محله ای است به بغداد در نزدیکی مدینه المنصور که چون در راه انبار واقع بود به این نام نامیده شد. (معجم البلدان ).
-
واژههای همآوا
-
شعرا
لغتنامه دهخدا
شعرا. [ ش ِ ] (اِخ ) شِعْری ̍. رجوع به شِعْری ̍ شود.
-
شعرا
لغتنامه دهخدا
شعرا. [ ش ِ] (ع اِ) درختستان . || مرغزار. (دهار).
-
شعرا
لغتنامه دهخدا
شعرا. [ ش ُ ع َ ] (از ع ، اِ) شعراء. چکامه سرایان و شاعران . (ناظم الاطباء). ج ِ شاعر. (دهار). چکامه سرایان . گویندگان . قافیه سنجان . قافیه پردازان . سخن سرایان . آنان که شعر گویند. (یادداشت مؤلف ) : شعر بی رنگ ولیکن شعرا رنگ برنگ همه چون دیو دوان ...
-
جستوجو در متن
-
شروع
لغتنامه دهخدا
شروع . [ ش ُ ] (ع اِ) ج ِ شارِع . (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ). رجوع به شارع شود.