کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
شاذب پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
شاذب
لغتنامه دهخدا
شاذب . [ ذِ ] (ع ص ) دورشونده از جای خود. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). || تنهای مأیوس از رستگاری خویش . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد).
-
واژههای همآوا
-
شازب
لغتنامه دهخدا
شازب . [ زِ ] (ع ص ) درشت . (منتخب اللغات ). خشن . (اقرب الموارد). جای درشت . (منتهی الارب ). طریق شازب ؛ راه درشت . (ناظم الاطباء). || خشک لاغر. (منتخب اللغات ). صامر الیابس . (اقرب الموارد). لاغر و خشک از اسب و جز آن . (منتهی الارب ). اسب باریک میا...
-
جستوجو در متن
-
دورشونده
لغتنامه دهخدا
دورشونده . [ ش َ وَ دَ/ دِ ] (نف مرکب ) آنکه دور شود. که فاصله بگیرد. (یادداشت مؤلف ). قاصی . قصی . غریب . عِدی ̍. اعداء؛ دورشوندگان . شاذب ؛ دورشونده از جای خود. (منتهی الارب ).