کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
شادخ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
شادخ
لغتنامه دهخدا
شادخ . [ دِ ] (اِخ ) قریه ای است در چهار فرسخی بلخ و نسبت به آن شادیاخی است . (از انساب سمعانی ). در فارسی نسبت به آن شادخی آمده است . رجوع به شادخی شود : ز تاج شاهان پر کن حصار شادخ راچو شاه شرق ز گنج ملوک قلعه ٔ نای .فرخی (از فرهنگ جهانگیری ).
-
شادخ
لغتنامه دهخدا
شادخ . [ دِ ] (ع ص ) ریزه ٔ نازک و تر و تازه . || کودک و جوان . (منتهی الارب ). غلام شادخ ؛ شاب . (اقرب الموارد).- امر شادخ ؛ کار ناراست و مایل از توسط و اعتدال . (منتهی الارب ). مائل عن القصد. (اقرب الموارد).
-
جستوجو در متن
-
شادخی
لغتنامه دهخدا
شادخی . [ دِ ] (ص نسبی ) نسبت است به شادخ : دی ز من پرسید معروفی ز معروفان بلخ از شما پوشیده چون دارم عزیز شادخی . انوری (از فرهنگ جهانگیری ).و رجوع به شادیاخی وشادخ شود.
-
شادیاخ
لغتنامه دهخدا
شادیاخ . [ شادْ ] (اِخ ) قریه ای از قریه های بلخ ، (معجم البلدان ). در انساب سمعانی نام این قریه شادخ ذکر شده و چنین آمده است که در چهار فرسنگی بلخ واقع است و نسبت به آن شادیاخی است . رجوع به شادخی و شادیاخی شود.
-
شادخة
لغتنامه دهخدا
شادخة. [ دِ خ َ ] (ع اِ، ص ) تأنیث شادخ . (اقرب الموارد). سپیدی فراخ روی . (منتهی الارب ). سپیدی که بر روی آشکار گردد از پیشانی تا بینی . (اقرب الموارد). || راجز درباره ٔ مردی که پدر خود را کشته بود گفته است : «قد رکب الشادخة المحجلة» یعنی مرتکب عمل...
-
نای
لغتنامه دهخدا
نای . (اِخ ) نام قلعه ای است . (جهانگیری ). دزی بود که مسعود در آنجا دربند بود. (فرهنگ خطی ). نام قلعه ای که مسعودسعد در آن قلعه محبوس بوده . (برهان قاطع) : تا ببینی که به یک سال کندپر ز دینار و درم قلعه ٔ نای . فرخی .ز تاج شاهان پر کن حصار شادخ راچو...
-
شادیاخ
لغتنامه دهخدا
شادیاخ . [ شادْ ] (اِخ ) نام شهر نیشابوراست و آن را شادخ نیز گویند. (فرهنگ جهانگیری ). بمعنی شادخ است که نام شهر نیشابور باشد. (برهان قاطع).نام نیشابور در زمان قدیم و شادخ نیز گویند. (فرهنگ سروری ). نام شهر نشابور. (انجمن آرای ناصری ). یاقوت در معجم ...