کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
شاخ شاخ شدن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
شاخ شاخ شدن
لغتنامه دهخدا
شاخ شاخ شدن . [ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) انشعاب . تشعب . منقسم بشاخه های مختلف ، قسمت قسمت ، منشعب شدن . تشعب . (از نوادر لغات و تعبیرات معارف بهأولد چ فروزانفر) : «ما همه نماز سپس تو می گزاردیمی مردمان میخواهندی تا شاخ شاخ شوندی .» (معارف بهأولد چ فروز...
-
جستوجو در متن
-
نطاح
لغتنامه دهخدا
نطاح . [ن ِ ] (ع مص ) با یکدیگر سرو زدن . (از زوزنی ). مناطحة. (از زوزنی ) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) (از المنجد). نطح . (از اقرب الموارد) (از المنجد). || جدال . کشمکش . شاخ به شاخ شدن : ز عقل ساز حسام و ز دست ساز سپرکه با زمانه و چرخی تو در...
-
تشعب
لغتنامه دهخدا
تشعب . [ ت َ ش َع ْ ع ُ ] (ع مص ) پراکنده شدن . (تاج المصادر بیهقی ) (زوزنی ) (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || شاخ شاخ گردیدن راه و درخت . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء ). و رجوع به تشعث شود. || شاخ در شاخ شدن و گروه در گروه شدن . (...
-
تفنن
لغتنامه دهخدا
تفنن . [ ت َ ف َن ْ ن ُ ] (ع مص ) نوع نوع شدن . (تاج المصادر بیهقی ) (زوزنی ). گونه گونه شدن . (دهار) (غیاث اللغات ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). تنوع فنون چیزی . (از اقرب الموارد). || شاخ در شاخ شدن . (غیاث اللغات ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). || چون ش...
-
منشعب
لغتنامه دهخدا
منشعب . [ م ُ ش َ ع ِ ] (ع ص ) شاخ در شاخ شونده . (غی-اث ) (آنندراج ). راه و یا درخت شاخ شاخ شده و پراکنده شده . (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || شعبه شعبه و شاخ شاخ شده . (ناظم الاطباء).- منشعب شدن ؛ شعبه شعبه شدن . رشته رشته شدن . انواع گوناگو...
-
انشعاب
لغتنامه دهخدا
انشعاب . [ اِ ش ِ ] (ع مص ) پراکنده شدن و شاخ شاخ شدن درخت و راه . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). شاخ شاخ شدن و پراکنده شدن درخت و راه و نهر. (از اقرب الموارد). شاخ زدن و برکنده و پیوسته شدن . (تاج المصادر بیهقی نسخه ٔ خطی کتابخانه ٔ لغت ن...
-
اخضیلال
لغتنامه دهخدا
اخضیلال . [ اِ ] (ع مص ) طراوت ناک شدن . || بسیار شاخ و برگ شدن درخت . (تاج المصادر بیهقی ).
-
اخضئلال
لغتنامه دهخدا
اخضئلال . [ اِض ِءْ ] (ع مص ) اخضیلال . بسیار شاخ و برگ شدن درخت .
-
عضب
لغتنامه دهخدا
عضب . [ ع َ ض َ ] (ع مص ) شکسته گردیدن شاخ و شکافته گوش شدن . (از منتهی الارب ). اعضب شدن قوچ و ناقه . (از اقرب الموارد). و رجوع به اعضب شود.
-
اثاثه
لغتنامه دهخدا
اثاثه . [ اَ ث َ ] (ع مص ) بانبوه شدن موی و نبات و شاخ درخت . (تاج المصادر). || کلان سرین شدن (زن ). (منتهی الارب ).
-
استناعة
لغتنامه دهخدا
استناعة. [ اِ ت ِ ع َ ] (ع مص ) پیش شدن در رفتن و جز آن . (منتهی الارب ). فراپیش شدن در رفتن . (تاج المصادر بیهقی ). || جنبیدن شاخ درخت . (منتهی الارب ).
-
تغرض
لغتنامه دهخدا
تغرض . [ ت َ غ َرْ رُ ] (ع مص ) شکسته شدن شاخ و جدا نگردیدن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). شکسته شدن شاخه ٔ درخت و جدا نگردیدن آن . (از اقرب الموارد).
-
تفرع
لغتنامه دهخدا
تفرع . [ ت َ ف َرْ رُ ] (ع مص ) بر زبر چیزی شدن . (تاج المصادر بیهقی ). بر زور چیزی شدن . (زوزنی ). بر بر چیزی شدن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). بر سر چیزی شدن . (آنندراج ) (از اقرب الموارد). || شاخ بسیاری زدن . (تاج المصادر بیهقی ). شاخ زدن . (زو...
-
فشق
لغتنامه دهخدا
فشق . [ ف َ ش َ ] (ع مص ) پراکندن نفس از آزمندی . || دور شدن فاصله دو شاخ آهو. (از اقرب الموارد). || دویدن . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || (اِمص ) شادمانی . || دوری میان دو سرون و میان دو سر پستان پیشین ناقه . (منتهی الارب ). تباعد میان دو شاخ...