کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
سیوطی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
سیوطی
لغتنامه دهخدا
سیوطی . [ س ُ ] (اِخ ) (849 - 911 هَ . ق .) عبدالرحمن ابی بکر ملقب به جلال الدین ، ادیب ، حافظ، مورخ ، و از اجله ٔ علمای اسلامی است . بسال 849 هَ . ق . در قاهره متولد شد و در آنجا نشو و نما یافت و به تحصیل پرداخت و در هیأت ، تفسیر، حدیث ، فقه ، نحو،...
-
سیوطی
لغتنامه دهخدا
سیوطی . [ س ُ ] (اِخ ) ابوالحسن . از عرفای قرن سوم هجری است . نقل شده است که ابوعلی رودباری گفت که هارون مصاحب سهل حکایت کرده که وقتی در بادیه با شیخ ابوالحسن سیوطی بودیم چون گرسنگی با ما چیره میشد و پی به چیزی نمیتوانستیم بریم ، وی بانگی برمیکشید تا...
-
واژههای مشابه
-
حافظ سیوطی
لغتنامه دهخدا
حافظ سیوطی . [ ف ِ ظِ س ُ ] (اِخ ) رجوع به جلال الدین عبدالرحمن خضیری سیوطی مصری شود.
-
جلال الدین سیوطی
لغتنامه دهخدا
جلال الدین سیوطی . [ ج َ لُدْ د ن ِ س ُ طی ی ] (اِخ ) عبدالرحمان بن ابی بکربن محمد یا ابوبکر محمد جلال الدین سیوطی مکنی به ابوالفضل از اکابر علمای عامه است . وی نزد علمای بزرگ از جمله ابوالعباس شمنی و علم الدین منادی و محیی الدین کافیجی بتحصیل علوم د...
-
جستوجو در متن
-
ابوالحسن
لغتنامه دهخدا
ابوالحسن . [ اَبُل ْ ح َ س َ ] (اِخ ) سیوطی . رجوع به سیوطی ... شود.
-
ابوالفضل
لغتنامه دهخدا
ابوالفضل . [ اَ بُل ْ ف َ ] (اِخ ) عبدالرحمن بن ابی بکربن محمدبن ابی بکر خراسانی سیوطی . رجوع به سیوطی ... و رجوع به عبدالرحمن ... شود.
-
عمر
لغتنامه دهخدا
عمر. [ ع ُ م َ ] (اِخ ) ابن حسین سیوطی . رجوع به عمر مکرم شود.
-
لوم
لغتنامه دهخدا
لوم . (ع اِ) از اسماء عسل . (المزهر سیوطی ص 242).
-
غریب
لغتنامه دهخدا
غریب . [ غ َ ] (اِخ ) به قولی نام مادر المقتدر باﷲ ابوالفضل جعفربن المعتضد بود. (از تاریخ الخلفاء سیوطی ص 251).
-
غضة
لغتنامه دهخدا
غضة. [ ؟ ض ْ ض َ ] (اِخ ) نام مادر المستضی ٔ باﷲ. رجوع به تاریخ الخلفاء سیوطی ص 294 شود.
-
غطار
لغتنامه دهخدا
غطار. [ ] (ع اِ) از اسماء شمشیر است . رجوع به المزهر سیوطی جزء اول ص 243 شود.
-
غیلان
لغتنامه دهخدا
غیلان . [ غ َ ] (اِخ ) ثقفی . رجوع به غیلان بن سلمه و تاریخ الخلفاء سیوطی ص 100 شود.
-
هاجر
لغتنامه دهخدا
هاجر.[ ج َ ] (اِخ ) نام مادر المستعصم باﷲ ابواحمد عبداﷲبن المستنصرباﷲ است . (از تاریخ الخلفاء سیوطی ص 308).