کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
سیورسات پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
سیورسات
لغتنامه دهخدا
سیورسات . [ س ُ ] (ترکی ، اِ) سورسات . (ناظم الاطباء). مجموع غله و خوراک لشکریان و علوفه ٔ اسبها و دیگر حیوانات . آذوقه ٔ لشکریان و سپاهیان یا پادشاهی یا امیری . (یادداشت بخط مؤلف ). خواربار و زاد و علوفه که از روستاهای سر راه برای عبور لشکریان یا م...
-
جستوجو در متن
-
سورسات
لغتنامه دهخدا
سورسات . (ترکی ، اِ) سیورسات .غله . || خواربار. || کفاف معیشت . وجه معاش . نفقه . || ملزومات سپاهیان که پیش از ورود آنان تهیه کنند. (فرهنگ فارسی معین ).
-
کوشی
لغتنامه دهخدا
کوشی . (ترکی -مغولی ، اِ) علوفه و آذوقه و سیورسات . (فرهنگ فارسی معین ) : سلطان ارزروم قضای حقی را که او وقت محاصره ٔ اخلاط به مدد علوفه و کوشی نشانده ، به انواع مبرات و کرامات مخصوص شد. (تاریخ جهانگشا ج 2 ص 181 از فرهنگ فارسی معین ).
-
حاجی بیگ
لغتنامه دهخدا
حاجی بیگ . [ ب َ ] (اِخ ) برادر امیر نوروز، ازامراء معروف زمان غازان است آنگاه که امیر نوروز خواجه صدرالدین زنجانی را از وزارت عزل کرد و جمال الدین دستجردانی را بجای او گماشت ، مصالح حل و عقد امور دیوانی و تهیه سیورسات لشکر را بعهده ٔ برادر خود حاجی ...
-
چی
لغتنامه دهخدا
چی . (ترکی ، پسوند) در ترکی پسوند نسبت شغلی است و دارنده و متصدی معنی میدهد چون در آخر کلمه درآید به معنی «گر» و «کار» فارسی باشد و گویا همان است که ما در گوانجی و میانجی داریم و ترکان نیز از ما گرفته اند چه علاوه بر دو شاهد گوانجی و میانجی در زبان ا...
-
غازان
لغتنامه دهخدا
غازان . (اِخ ) فرزند ارغون بن اباقابن هولاکوبن تولوی بن چنگیز، هفتمین ایلخانان مغولی (از هلاکو ببعد) ایران است که از سال 694 تا سال 703 هَ . ق . فرمانروای کشور ایران بوده است . غازان خان در زمان ایلخانی ارغون خان از طرف پدر مأمور اداره ٔ امور خراسان...
-
صلیبی
لغتنامه دهخدا
صلیبی . [ ص َ ] (اِخ ) (جنگهای ...) نام جنگهائی که در قرن یازدهم میلادی بین مسلمانان و مسیحیان درگرفت و چون همه ٔ مسیحیان از ملت های مختلف در این جنگ شرکت داشتند، آنرا جنگ صلیبی می نامند. آلبرماله مورخ مشهور درباره ٔ این جنگ و علل و نتایج آن چنین می ...
-
احمد
لغتنامه دهخدا
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) شاه افغان درّانی ابدالی (از 1160 تا 1187 هَ . ق .). ابوالحسن گلستانه در مجمل التواریخ آرد: احمدخان ولد زمان خان ابدالی سدوزه ای قبل از ایام سلطنت نادرشاه در دارالسلطنه ٔ هرات متوطن و [زمان خان ] رئیس قوم خود بود. در ایام تسلط ...