کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
سیور پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
سیور
لغتنامه دهخدا
سیور. [ س ُ ] (اِ) از انواع تیره ٔ ناژویان (مخروطیان ) که میوه های کروی دارد و در نقاط مرطوب میروید. (از گیاه شناسی گل گلاب ص 302).
-
سیور
لغتنامه دهخدا
سیور. [ س ُ ] (ع اِ) ج ِ سیر، دوال چرم . (آنندراج ) (اقرب الموارد).
-
واژههای همآوا
-
صیور
لغتنامه دهخدا
صیور. [ ص َی ْ یو ] (ع اِ) پایان کار و مآل آن . (منتهی الارب ). || عقل و رأی . (منتهی الارب ) (مهذب الاسماء). || گیاه خشک که بعد از سبز شدن خورده شود. (منتهی الارب ).
-
جستوجو در متن
-
سیورغمیش
لغتنامه دهخدا
سیورغمیش . [ س ُ غ َ ](مغولی ، اِ) سیور غامیشی . رجوع به همین کلمه شود.
-
لا سال
لغتنامه دهخدا
لا سال . (اِخ ) رُبرت کاولیه ، سیور دو. جهانگرد فرانسوی . مولد روئن حدود سال 1640 و وفات 1687. وی لوئیزیان و مسیر می سی سیپی را کشف کرده است .
-
غیاث الدین
لغتنامه دهخدا
غیاث الدین . [ ثُدْ دی ] (اِخ ) (امیر...) سیورغتمش . از امرای دولت آل مظفر که وقتی نسبت به شاه شجاع خلاف آوردو سپس مکتوبی ضراعت آمیز به وی نوشت و شاه در پاسخ او مکتوبی به قلم آورد. رجوع به سبک شناسی تألیف بهارچ 1 ج 3 ص 200، مطلع السعدین ج 1 و «سیور ...
-
بینویل
لغتنامه دهخدا
بینویل . [ بیَن ْ ] (اِخ ) ژان باتیست لو موان دو. (1680 - 1768 م .) از حکام مستعمراتی فرانسه در امریکا.برادر سیور د ایبرویل در 1697 م . به نزد برادرش به ناحیه ٔ هوادسن و در 1698 م . به می سی سی پی سفلی رفت ودر آنجا مهاجرنشین لویزیانا را تأسیس کردند ...
-
فاضل مقداد
لغتنامه دهخدا
فاضل مقداد. [ ض ِل ِ م ِ ] (اِخ ) مقدادبن عبداﷲبن محمدبن حسین بن محمد حلی سیوری ، مکنی به ابوعبداﷲ و ملقب به شرف الدین . ازفقهای متکلم و از بزرگان علمای امامیه است که او رابه سبب انتساب به قریه ٔ سیور، فاضل سیوری نیز گفته اند. او از بهترین شاگردان شه...
-
سیر
لغتنامه دهخدا
سیر. [ س َ ] (ع مص ) رفتن و رفتار. (غیاث اللغات ) (آنندراج ). رفتن . (المصادر زوزنی ) (دهار) (ترجمان القرآن ترتیب عادل بن علی ص 60). گردش : عطاردی است زحل سرزبان خامه ٔ اوکه وقت سیرش خورشید یار میسازد. خاقانی .از پای برهنه چه سیر و از شکم گرسنه چه خی...
-
مخروطیان
لغتنامه دهخدا
مخروطیان . [ م َ ] (اِ مرکب ) ج ِ مخروطی ،تیره ای است از گیاهان بازدانه از رده ٔ «پیدازادان » که غالباً در منطقه ٔ معتدل می رویند و صدها نوع از مخروطیان در نقاط مختلف دنیا پراکنده اند و بیشتر آنها به صورت درختند. ساقه ٔ این تیره از گیاهان ، دارای طبق...
-
احمد
لغتنامه دهخدا
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ترخان . درحبیب السیر، نام وی ، با عنوان سیدی و امیر سیدی ذکر میشود و چنانکه از تضاعیف این کتاب برمی آید این مرد از شجعان و بزرگان زمان امیرتیمور و جانشینان او بوده است و مدتی حکومت هرات و اندخود را عهده دار بوده وتا سال 862 هَ...
-
پایزه
لغتنامه دهخدا
پایزه . [ زَ / زِ ] (اِ) حکمی باشد که ملوک به کسی دهند تا مردم اطاعت آن کس کنند. (برهان ). پایژه . و رشیدی در ذیل لغت پایژه گوید: «و بزبان مغول سکه ای که مغول بحکام میدادند و آن سکه ای بود که برای امرای کلان بصورت شیر و برای وسط صورت دیگر و برای فروت...