کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
سیو پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
سیو
لغتنامه دهخدا
سیو. [ وْ ] (اِ) سیب که به عربی تفاح گویند. (برهان ) (آنندراج ) (جهانگیری ) : غلط کردم در این صورت که گفتم زنخدان نگار خویش را سیو. عمادی .رجوع به سیب شود.
-
جستوجو در متن
-
داکوتا
لغتنامه دهخدا
داکوتا. [ ک ُ ] (اِخ ) نام دسته ای از اقوام وحشی اصلی آمریکای شمالی . اینان «سیو» نیز نامیده میشوند. رجوع به سیو شود. (قاموس الاعلام ترکی ).
-
بالاتن
لغتنامه دهخدا
بالاتن . [ ت ُ ] (اِخ ) نام دریاچه ٔبزرگی است در مجارستان که 75 هزارگز طول و 8 هزارگزعرض دارد و بوسیله ٔ رود سیو و چند مرداب به دانوب متصل میشود. این دریاچه به آلمانی «پلاتن سی » خوانده میشود. رجوع به قاموس الاعلام ترکی ج 2 ص 1206 شود.
-
تغییر
لغتنامه دهخدا
تغییر. [ ت َغ ْ ] (ع مص ) از حال بگردانیدن . (تاج المصادر بیهقی ) (زوزنی ) (ترجمان جرجانی ترتیب عادل بن علی ). از حال بگشتن . (دهار). از حالی به حالی برگردانیدن و گردانیدن و دیگرگون کردن . (منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). از حال خو...
-
و
لغتنامه دهخدا
و. (حرف ) حرف بیست و ششم از حروف هجاء عرب و سی ام از الفبای فارسی و ششم از الفبای ابجدی و نام آن «واو» است و در حساب جُمّل آن را به شش دارند. در تجوید واو از حروف مصمته است . رجوع به مصمته شود. و نیز از حروف یرملون محسوب است . رجوع به یرملون شود. و ن...
-
ب
لغتنامه دهخدا
ب . (حرف ) حرف دوم است از الفباء فارسی و نیز حرف دوم از الفبای عربی و همچنین حرف دوم از ابجد و آنرا «با» و «باء» و «بی » خوانند. و آن یکی از حروف محفوره ، شفهیه ، لاقه . (المزهر ص 160). قلقله و هوائیست . (برهان در کلمه ٔ هفت حرف هوائی ). و در حساب جُ...