کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
سیمطوقه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
طوقه
لغتنامه دهخدا
طوقه . [ طَ / طُو ق َ / ق ِ ] (اِ) (اصطلاح گیاه شناسی ) منطقه ٔ فاصله ٔ میان ریشه و کونه با ساقه ٔ گیاه . || چرخه . قواره .- طوقه ٔ چاه ؛ حلقه ٔ آن .- طوقه ٔ یقه ؛ زه گریبان .
-
طوقة
لغتنامه دهخدا
طوقة. [ طَ ق َ ] (ع اِ) زمینی است گرد نرم میان زمین سخت درشت . (منتهی الارب ).
-
سیم
لغتنامه دهخدا
سیم . (اِ) نقره . پهلوی «اسیم » ، در فارسی «آ» از اول کلمه ٔ (پهلوی ) حذف شده ، اما سیمین در پهلوی آمده . اورامانی «سیم » (رشته ٔ نقره ). برخی از محققان معاصر اصل سیم را یونانی دانند. (مجله ٔ یادگار سال 4 شماره ٔ 6 ص 22 و شماره ٔ 9 و 10 ص 156 به بعد ...
-
سیم
لغتنامه دهخدا
سیم . [ س َ ی َ ] (اِ) چوبهایی است که برزیگران بر دو طرف چوبی که بر گردن گاو زراعت گذارند بندند. (برهان ). چوبی است که برزگران بر دو طرف چغ بندند و آنرا به ریسمان بر گردن گاو استوار کنند. (فرهنگ رشیدی ). اوستا «سیما» قیاس کنید با «سیمواترا» (یشت 10 ،...
-
سیم
لغتنامه دهخدا
سیم . [ س ِ ی ُ / س ِی ْ ی ُ ] (عدد ترتیبی ، ص نسبی ) چیزی که در مرتبه ٔ سوم واقع شود. (ناظم الاطباء) (از حاشیه ٔ برهان چ معین ). ثالث . ثلاث . سوم . سِیوم . سِه اُم : به دو چیز بر پا بشایدش بستن که زی اهل شیعت سیم نیست آنرا. ناصرخسرو.سیم چون شد بدهق...
-
گوی سیم
لغتنامه دهخدا
گوی سیم . [ ی ِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) گوی نقره . گوی که از نقره کنند. گلوله ٔ نقره گین . || کنایه از ماه است . (برهان قاطع) (ناظم الاطباء) (آنندراج ) (انجمن آرا).
-
گاورس سیم
لغتنامه دهخدا
گاورس سیم . [ وَ س ِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) کنایه از ستاره است . (ناظم الاطباء).
-
صحن سیم
لغتنامه دهخدا
صحن سیم . [ ص َ ن ِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) کنایه از صفحه ٔ کاغذ سفید باشد. || قرص ماه . (برهان ) (انجمن آرای ناصری ).
-
جوی سیم
لغتنامه دهخدا
جوی سیم . [ ی ِ سی ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) کنایه از مطلق کواکب و گویند کنایه از کهکشان . (آنندراج ) : بنمود روی صورت صبح از کران شب چون جوی سیم بر طرف نیلگون سراب .انوری (از آنندراج ).
-
جام سیم
لغتنامه دهخدا
جام سیم . [ م ِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) جامی که از نقره باشد. پیاله ٔ نقره . || کنایه از زنخدان محبوب و معشوق . (آنندراج ).
-
شاه سیم
لغتنامه دهخدا
شاه سیم . (اِ مرکب ) سیم ممتاز از دیگر سیمها. سیم تناورتر. که سیمهای دیگر از آن منشعب و جداگردد. مادر سیم . ام الاوتار. (از یادداشت مؤلف ). || سیم پرقوه تر از الکتریک . (یادداشت مؤلف ). که قابلیت حمل الکتریسته بیشتر داشته باشد.
-
سیم حلال
لغتنامه دهخدا
سیم حلال . [ م ِ ح َ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) سیم خالص . (آنندراج ) : بتن بگونه ٔ سیمند پشت و بال سفیددر آن نشانده تنک پاره های سیم حلال . فرخی .باد بر باغ همی عرضه کند زر عیارابر بر کوه همی توده کند سیم حلال . فرخی .رجوع به سیم شود.
-
سیم خام
لغتنامه دهخدا
سیم خام . [ م ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) نقره ٔ غیر مسکوک : دیوانه شدی که می ندانی از نقره و سیم خام زیبق . ناصرخسرو.تدبیر فلک داشتن شاه شمس ملک چون زر پخته از دل چون سیم خام توست . سوزنی .رجوع به سیم شود.
-
سیم روپوش
لغتنامه دهخدا
سیم روپوش . [ م ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) سیم دغل . سیم قلب . سیم ناقص . (آنندراج ) : دوای حقنه ٔ افلاک سیم روپوش است امید بر در او بیهده مبر رنجور.حکیم شرف الدین شفایی (از آنندراج ).
-
سیم زدن
لغتنامه دهخدا
سیم زدن . [ زَ دَ ] (مص مرکب ) سکه زدن . سکه ٔ نقره زدن : و به روزگار خلافت امیرالمؤمنین ابوبکر صدیق رضی اﷲ عنه به بخارا سیم زدنداز نقره ٔ خالص ، پیش به بخارا سیم نبود. (تاریخ بخارای نرشخی ص 7). نخستین کسی که سیم زد به بخارا پادشاهی بود نام او کاناب...