کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
سیقا پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
سیقا
لغتنامه دهخدا
سیقا. (اِ) اِوَزّ. خربط. نام قسمی از مرغان آبی . (یادداشت مؤلف ): و به طعم خوشتر جگری که در جهان است جگر سیقا بود.(الابنیه عن حقایق الادویه ). اما بط و سیقا گرم و تر است . (الابینه عن حقایق الادویه ). رجوع به سیکا شود.
-
جستوجو در متن
-
سیکا
لغتنامه دهخدا
سیکا. (اِ) قسمی مرغ آبی . (یادداشت بخط مؤلف ). رجوع به سیقا شود. || تیره ای از درختان بازدانه که در نواحی گرم میرویند. و در کشورهای معتدل دیده نمیشود و دستگاه زایشی آن شبیه به نهانزادان است . (از گیاه شناسی گل گلاب ص 302).
-
خربت
لغتنامه دهخدا
خربت . [ خ َ ب َ ](اِ مرکب ) قاز و بط بزرگ . (ناظم الاطباء). خَربَط. قلولا. سیقا. اِوَّز. (یادداشت بخط مؤلف ) : باز رز را گفت ای دختر بی دولت این شکم چیست چو پشت و شکم خربت . منوچهری .|| نادان . احمق . || ظریف . شوخ . مسخره . || مفسده . بی دیانت . (...
-
خربط
لغتنامه دهخدا
خربط. [ خ َ ب َ ] (اِ مرکب ) بط بزرگ . قاز فربه و سمین . (ناظم الاطباء). خَربَت . اِوَّز. سیقا. قلولا. (یادداشت بخط مؤلف ). بط کلان . (شرفنامه ٔمنیری ). (غیاث اللغات ). غاز بزرگ . (انجمن آرای ناصری ) (آنندراج ) : چون زغن سالی ماده باشد و سالی نر و چ...