کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
سیف الدین کوه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
سیف الدین کوه
لغتنامه دهخدا
سیف الدین کوه . [ س َ فُدْ دی ] (اِخ ) دهی است از بخش سراسکند شهرستان تبریز. دارای 444 تن سکنه . آب آن از چشمه و رود. محصول آنجا غلات و حبوبات است . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4).
-
واژههای مشابه
-
کلاته سیف
لغتنامه دهخدا
کلاته سیف . [ ک َ ت ِ س ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان شهاباد بخش حومه ٔ شهرستان بیرجند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).
-
کانی سیف
لغتنامه دهخدا
کانی سیف . [ س ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان پشت آربابا بخش بانه ٔ شهرستان سقز واقع در 25هزارگزی جنوب باختری بانه و 2هزارگزی مرز ایران و عراق ، ناحیه ای است کوهستانی سردسیر و دارای 15 تن سکنه . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 5).
-
ابن سیف
لغتنامه دهخدا
ابن سیف . [ اِ ن ُ س َ ] (اِخ ) ابوبکر احمدبن عبداﷲبن سیف بن سعید. فقیه شافعی . او از ربیعبن سلیمان مرادی روایت کند. (ابن الندیم ).
-
ابن سیف
لغتنامه دهخدا
ابن سیف . [ اِ ن ُ س َ ] (اِخ ) احمدبن عبیداﷲبن سیف سجستانی ، مکنی به ابوبکر. از علمای نحو و لغت . (ابن الندیم ). و ظاهراً این ابن سیف همان ابن سیف فقیه شافعی سابق الذکر است .
-
تپه سیف
لغتنامه دهخدا
تپه سیف . [ ت َپ ْ پ َ س َ ] (اِخ )دهی جزء دهستان غار است که در بخش ری شهرستان تهران و دوازده هزارگزی شمال باختری شهر ری سر راه عمومی رباط کریم به ایستگاه راه آهن واقع است . جلگه ای معتدل است و 15 تن سکنه دارد. آب آن از قنات و محصول آن غلات و صیفی و ...
-
سیف ذویزن
لغتنامه دهخدا
سیف ذویزن . [ س َ ف ِ ی َ زَ ] (اِخ ) رجوع به سیف بن ذی یزن شود : کو جریر و کو فرزدق کو زهیر و کو لبیدرؤبه و عجاج و دیک الجن و سیف ذویزن .منوچهری .
-
سیف آباد
لغتنامه دهخدا
سیف آباد. [ س َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان بلوک شرقی بخش مرکزی شهرستان دزفول . دارای 100 تن سکنه . آب آن از رودخانه ٔ دز. محصول آنجا غلات ، برنج و کنجد است . ساکنین از طایفه ٔ عشایر بختیاری هستند. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 6).
-
سیف آباد
لغتنامه دهخدا
سیف آباد. [ س َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان سگوند بخش زاغه ٔ شهرستان خرم آباد. دارای 112 تن سکنه . آب آن از نهر جوی . محصول آنجا غلات ، لبنیات و شغل اهالی زراعت است . ساکنین از طایفه ٔ سگوند هستند و زمستان به قشلاق میروند. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج ...
-
سیف آباد
لغتنامه دهخدا
سیف آباد. [ س َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان کنار شهر بخش بردسکن شهرستان کاشمر. دارای 763 تن سکنه . آب آن از قنات . محصول آنجا غلات ، پنبه ، زیره ، سبزیجات و بنشن است . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9).
-
سیف آباد
لغتنامه دهخدا
سیف آباد. [ س َ ] (اِخ ) دهی است بمسافت یک فرسخ و نیم ، میانه ٔ جنوب و مشرق کازرون است . (فارسنامه ٔ ناصری ).
-
سیف آباد
لغتنامه دهخدا
سیف آباد. [ س َ ] (اِخ ) دهی است جزء دهستان برغان بخش کرج شهرستان تهران . دارای 163 تن سکنه . آب آن از رودخانه ٔ کردان . محصول آنجا غلات ، چغندر قند، بنشن و لبنیات است . (از فرهنگ جغرافیائی ای__ران ج 1).
-
سیف آباد
لغتنامه دهخدا
سیف آباد. [ س َ ] (اِخ ) دهی است جزء دهستان دودانگه ٔ بخش ضیأآباد شهرستان قزوین . دارای 606 تن سکنه . آب آن از قنات و رودخانه ٔ ابهرچای . محصول آنجا غلات ، کشمش ، پنبه و کرچک است . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 1).
-
سیف آباد
لغتنامه دهخدا
سیف آباد. [ س َ ] (اِخ ) دهی است جزء دهستان قمرود بخش حومه ٔ شهرستان قم . دارای 230 تن سکنه . مذهب آنان تشیع است . آب آن از قنات و فاضلاب رودخانه ٔ قم . محصول آنجا غلات ، پنبه و صیفی است . شغل اهالی آن زراعت و کرباس بافی می باشد. (از فرهنگ جغرافیائی ...