کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
سیروان پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
آوارین
لغتنامه دهخدا
آوارین . (اِخ ) نام محلّی در حدّ غربی ایران ، نزدیک کوه کلاعه بساحل سیروان .
-
چربین
لغتنامه دهخدا
چربین . [ چ َ ] (اِخ ) ده کوچکی است از دهستان طارم پائین بخش سیروان شهرستان زنجان که در 27هزارگزی جنوب خاور سیروان واقع شده و 48 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4).
-
درآیر
لغتنامه دهخدا
درآیر. [ ] (اِخ ) نام محلی کنار راه کرمانشاه و نوسود، میان کومه دره و رودخانه ٔ سیروان ،در 154هزارمتری کرمانشاه . (یادداشت مرحوم دهخدا).
-
نصیرآباد
لغتنامه دهخدا
نصیرآباد. [ ن َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان طارم پائین بخش سیروان شهرستان زنجان در 7 هزارگزی جنوب شرقی سیروان ، در منطقه ٔ کوهستانی سردسیری واقع است و 103 تن سکنه دارد. آبش از رودخانه ٔ محلی ، محصولش غلات ، شغل اهالی زراعت و گلیم بافی و جاجیم بافی است...
-
قشه
لغتنامه دهخدا
قشه . [ ] (اِخ ) اسم طایفه ای از ایلات کرد ایران است که تقریباً 50 تن میشوند و در جوانرود و سیروان سکنی دارند. (جغرافیای سیاسی کیهان ص 59).
-
بوجی
لغتنامه دهخدا
بوجی . (اِخ ) دهی از دهستان طارم سفلی است که در بخش سیروان شهرستان زنجان واقع است و 392 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 2).
-
ماسبذان
لغتنامه دهخدا
ماسبذان . [ ب َ / س َ ب َ ] (اِخ ) شهری به جبال . (نخبةالدهر دمشقی ، یادداشت به خط مرحوم دهخدا). نام شهری به پیشکوه لرستان در ناحیه طرحان در ساحل راست شط صیمره . سیروان . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). بلاد جبل عبارت از همدان است و ماسبذان که آن سیروان...
-
گاورود
لغتنامه دهخدا
گاورود. (اِخ ) یا دیاله یا سیروان رود. این رود ازجبال مغرب اسدآباد (سر راه همدان به کرمانشاهان ) سرچشمه میگیرد و از سرحد ایران و عراق میگذرد و به روددجله می پیوندد و یکی از شعب مهم آن آب حلوان است .
-
دشت قلبی
لغتنامه دهخدا
دشت قلبی . [ دَ ق َ ] (اِخ ) دهی از دهستان اورامان بخش رزاب شهرستان سنندج . سکنه ٔ آن 250 تن . آب آن از رودخانه ٔ سیروان . محصول آنجا مختصر غلات و لبنیات . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5).
-
بندرگاه
لغتنامه دهخدا
بندرگاه . [ ب َ دَ ] (اِخ ) دهی است جزودهستان طارم علیا بخش سیروان شهرستان زنجان و دارای 113 تن سکنه است . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 2).
-
بابا
لغتنامه دهخدا
بابا. (اِخ ) دهی جزء دهستان طارم سفلی بخش سیروان شهرستان زنجان . 14هزارگزی باختری سیروان و 14هزارگزی راه مالرو زنجان - طارم . کوهستانی با هوای سردسیر. سکنه ٔ آن 94 تن . شیعه و آب آن از چشمه و محصول عمده ٔ آنجا غلات و شغل مردان زراعت . صنایع دستی زنان...
-
بادامستان
لغتنامه دهخدا
بادامستان . [ م ِ ] (اِخ ) دهی است جزء دهستان طارم علیای بخش سیروان شهرستان زنجان واقع در 53هزارگزی باختر سیروان و 18هزارگزی راه مالرو طارم بزنجان . منطقه ای است کوهستانی و سردسیر با 278 تن سکنه . آبش از رودخانه ٔ خان چائی و محصولش غلات ، بنشن ، عسل ...
-
باکلور
لغتنامه دهخدا
باکلور. (اِخ ) دهی است جزء دهستان طارم علیابخش سیروان شهرستان زنجان که در 70 هزارگزی شمال باختری سیروان و 30 هزارگزی راه مالرو عمومی واقع است . ناحیه ایست کوهستانی و سردسیر و دارای 294 تن سکنه ، آب آن از چشمه تأمین میشود. محصول عمده ٔ آن غلات و عسل ...
-
چال
لغتنامه دهخدا
چال . (اِخ ) دهی است جزء دهستان طارم بالا بخش سیروان شهرستان زنجان که در 5400 گزی شمال باختری سیروان و 18000 گزی راه مالرو عمومی واقع شده . کوهستانی و سردسیر است .205 تن سکنه دارد که بشغل زراعت ، گله داری و بافتن قالیچه و گلیم و جاجیم اشتغال دارند. آ...
-
چمله
لغتنامه دهخدا
چمله . [ چ َ م َ ل ِ ] (اِخ ) دهی از دهستان طارم بالا بخش سیروان شهرستان زنجان که در 13 هزارگزی شمال باختری سیروان و 3 هزارگزی راه عمومی طارم واقع است . کوهستانی و معتدل است و 119 تن سکنه دارد. آبش از رودخانه ٔتشویر. محصولش غلات ، پنبه ، ماش ، انار و...