کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
سیخ و سه پایه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
سیخ جاروب
لغتنامه دهخدا
سیخ جاروب . (اِ مرکب ) خسی که جاروب از آن سازند. (غیاث اللغات ) (آنندراج ).
-
بر سیخ زدن
لغتنامه دهخدا
بر سیخ زدن . [ ب َ زَ دَ ](مص مرکب ) برسیخ کشیدن . رجوع به برسیخ کشیدن شود.
-
بر سیخ کشیدن
لغتنامه دهخدا
بر سیخ کشیدن . [ ب َ ک َدَ ] (مص مرکب ) بسیخ کشیدن . برسیخ زدن : در همان گرمی کشد برسیخ تا نخجیر راناوکش را شصت صاف او ترازو کرده است .فطرت (از آنندراج ).
-
جستوجو در متن
-
سپایه
لغتنامه دهخدا
سپایه . [ س ِ ی َ / ی ِ ] (اِ مرکب ) سه پایه که بر آن چیزها نهند. (آنندراج ). سه کله . رجوع به سه پایه شود.
-
مشجر
لغتنامه دهخدا
مشجر. [ م ِ ج َ ] (ع اِ) سه پایه که بر آن متاع و رخت اندازند. (منتهی الارب ) (آنندراج ). سه پایه ای که بر آن رخت و متاع اندازند. (ناظم الاطباء). مِشجَب . ج ، مَشاجر. (محیط المحیط) (اقرب الموارد). و رجوع به مشجب شود. || سه پایه ٔ گازر. (منتهی الارب ) ...
-
سه پایه
لغتنامه دهخدا
سه پایه . [ س ِ ی َ/ ی ِ ] (اِ مرکب ) افزاری که دارای سه پایه است و درطباخی استعمال میکنند. (ناظم الاطباء). || چیزی از چوب و جز آن که دارای سه پایه باشد که چیزی بر آن نهند. (یادداشت بخط مؤلف ). || آلت سیاست که گناهکاران را بدان بسته تازیانه میزدند :...
-
تثفیه
لغتنامه دهخدا
تثفیه . [ ت َ ] (ع مص ) دیگ بر دیگپایه نهادن . (تاج المصادر بیهقی ). دیگ را بر سه پایه نهادن . (قطر المحیط). بر سه پایه نهادن دیگ .تأثیف . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ).
-
آجر
لغتنامه دهخدا
آجر. [ ج ُ ] (از فرانسوی ، ص ، اِ) (از فرانسوی ِ آژور) مشبک . بسوراخ ، و آن را شبکه و سه پایه نیز گویند.- آجر زدن ؛ سه پایه دوختن و شبکه زدن .
-
دیزندان
لغتنامه دهخدا
دیزندان . [ زَ ] (اِ مرکب ) سه پایه ٔ آهنی باشد که دیگ مسین را بر بالای آن گذارند و طعام پزند. (برهان ) (از آنندراج ). سه پایه ٔ آهنی را گویند که دیزه بمعنی دیگ مسی را بر بالای آن نهند و اطعمه پزند. (جهانگیری ).
-
سه پایه ٔ هوایی
لغتنامه دهخدا
سه پایه ٔ هوایی . [ س ِ ی َ/ ی ِ ی ِ هََ ] (اِخ ) کنایه از ستاره ٔ نسر است . (آنندراج ) (فرهنگ رشیدی ) (انجمن آرای ناصری ) : بسته بسه پایه ٔ هوایی بطن الحمل از چهارپایی .نظامی .
-
مثفاة
لغتنامه دهخدا
مثفاة. [ م ِ ] (ع اِ) داغی است ستور را که به دیگ پایه ماند. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از محیطالمحیط). داغی مر ستور را که به سه پایه ماند.(ناظم الاطباء). || (ص ) زنی که سه شوهر وی یا بیشتر مرده باشد. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). زنی که ش...
-
سپا
لغتنامه دهخدا
سپا. [ س ِ ] (اِ مرکب ) سه پایه که بر آن چیزها نهند. (آنندراج ).
-
دیگپا
لغتنامه دهخدا
دیگپا. (اِ مرکب ) سه پایه ای که بروی دیگ نهند. (ناظم الاطباء).
-
مثفی
لغتنامه دهخدا
مثفی . [ م ُ] (ع ص ) آن که دیگ را بر دیگ پایه نهد. (آنندراج ) (منتهی الارب ). کسی که بر سه پایه می گذارد دیگ را. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). و رجوع به اثفاء شود.