کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
سیتل پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
سیتل
لغتنامه دهخدا
سیتل . [ س َ ت َ ] (ع اِ) بز کوهی . ج ، سیاتل . (مهذب الاسماء) (از فهرست مخزن الادویه ) (یادداشت بخط مؤلف ).
-
واژههای همآوا
-
سیطل
لغتنامه دهخدا
سیطل . [ س َ طَ ] (ع اِ) طشت . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). طشت خرد. (دهار). || سطل . || پنگان دسته دار. (ناظم الاطباء). || (ص ) مرد درازبالا. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء).
-
ثیتل
لغتنامه دهخدا
ثیتل . [ ت َ ] (ع اِ) بز کوهی نر. || گاو کوهی نر. || نوعی از کاو دشتی . نمش . ج ، ثیاتل . || مرد فربه که در وی گمان خیر دارند. || عنین .
-
ثیتل
لغتنامه دهخدا
ثیتل . [ ث َ ت َ ] (اِخ ) نام کوهی است .(منتهی الارب ). || محلی است نزدیک نباج که جنگ مشهوری در آنجا واقع شد بین نباج و ثیتل . منزلی است برای مسافران بصره . || و گویند قریه ای است . || و گویند شهری است از بنی حمان .
-
جستوجو در متن
-
ممتاز هندی
لغتنامه دهخدا
ممتاز هندی . [ م ُ زِ هَِ ] (اِخ ) لاله سیتل داس . شاعر فارسی گوی هندی است . از اوست :دل خون شد و تا کی دهد دلدار آزار اینچنین یارب چه سازم چون کنم دل آنچنان یار اینچنین .(از تذکره ٔصبح گلشن ص 452).
-
کاراکالا
لغتنامه دهخدا
کاراکالا. [ کال ْ لا ] (اِخ ) یکی از امپراطوران روم قدیم که در 188 م . متولد شد و در 217 درگذشت . کاراکالا پسر سیتل سیوس سوروس بود و چون در سال 211 به امپراطوری رسید برادر خویش را با بیست هزار تن از رومیان بکشت . سپس عموم مردمان آزاد مملکت را از حقوق...