کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
سیئات پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
سیئات
لغتنامه دهخدا
سیئات . [ س َی ْ ی ِ آ ] (ع اِ) ج ِ سیئة. (از دهار) (ترجمان القرآن ). معاصی . گناهان . (غیاث ) (آنندراج ). سیئات اعمال . کارهای بد وناشایسته . (ناظم الاطباء). مقابل حسنات : و صَیَّرَ دهرک الاحسان فیه الینا مِن عظیم السَیّئات ِ. ابن الانباری (از تاریخ...
-
جستوجو در متن
-
درازو
لغتنامه دهخدا
درازو. [ دَ ] (اِ) ترازو : آنگاه هول درازو تا کفه ٔحسنات گرانتر آید یا کفه ٔ سیئات . (کیمیای سعادت ).
-
سیی
لغتنامه دهخدا
سیی ٔ. [ س َی ْ ی ِءْ ] (ع ص ) زشت . بد.- سیی ءالخلق ؛ بدخلق .- سیی ءالظن ؛ بدگمان . بدباور. رجوع به سیئات شود.|| قحط و عذاب . (منتهی الارب ).
-
حسنات
لغتنامه دهخدا
حسنات . [ ح َ س َ ] (ع اِ) نیکوئیها. ج ِ حسنة. اعمال خیر. مقابل سیئات . (غیاث اللغات ) (آنندراج ) : کشتی حسنات و ثمراتش بدرودی دشوار تو آسان شد و آسان تودشوار (؟) حلاوت عاجل او را از کسب خیرات و ادخار حسنات باز دارد. (کلیله و دمنه ). و همت مردمان از ...
-
طهرة
لغتنامه دهخدا
طهرة. [ طُ رَ ] (ع اِمص ) پاکی . پاکیزگی . اسم است مر طهارت را. (منتهی الارب ) (آنندراج ). طهارت : مرده را چون بسوزانند خاکستر او را در آن آب پاشند، و آن را زبده ٔ حسنات و طهره ٔ آثام و سیئات او دانند. (ترجمه ٔ تاریخ یمینی ص 414).
-
وشات
لغتنامه دهخدا
وشات . [ وُ ] (ع ص ، اِ) وشاة. ج ِ واشی . (منتهی الارب ). سخن چینان . غمازان . (غیاث اللغات ). دروغ گویندگان . (غیاث اللغات ) : نشف کرده ستت خیال آن وشات شبنمی که داری از نهرالحیات . مولوی .چون مبدل میکند او سیئات عین طاعت میکند رغم وشات .مولوی .
-
مغفرت
لغتنامه دهخدا
مغفرت . [ م َ ف ِ رَ ] (ع اِمص )آمرزش و عفو و بخشش گناهان . (ناظم الاطباء). بخشایش سیئات کسی . آمرزش گناهان . غفران . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). مغفرة : چون جهاد که برای مال کرده شود... عز مغفرت می توان یافت . (کلیله و دمنه ).از نسیم مغفرت کآبی و خ...
-
کرام
لغتنامه دهخدا
کرام . [ ک ِ ] (ع ص ، اِ) ج ِ کریم . بزرگواران . (از آنندراج ) (منتهی الارب ). رجوع به ک-ریم شود. || ج ِ کریمة. (از اقرب الموارد). رجوع به کریمة شود. || در تداول فارسی زبانان ، بزرگان و مردان بزرگ وجوانمرد و بامروت و بلندهمت و اصیل و پاک نژاد و حلیم ...
-
انابت
لغتنامه دهخدا
انابت . [ اِ ب َ ] (از ع ، مص ) به خدای تعالی بازگشتن . (منتهی الارب ). بازگشتن بسوی خدا. (از ناظم الاطباء). بازگردیدن بسوی خداو بازگشتن از کارهای بد. توبه کردن و دعا خواستن . (غیاث اللغات ) (آنندراج ). بازگشتن . (ترجمان جرجانی مهذب عادل بن علی ). ||...
-
خلال
لغتنامه دهخدا
خلال . [ خ ِ / خ َ ] (ع اِ) درمیان . (منتهی الارب ) (از تاج العروس ) (از لسان العرب )(ملخص اللغات حسن خطیب ). ضمن . طی . بین : گفته شد آن داستان معنوی پیش ازین اندر خلال مثنوی .- خلال الدار ؛ گرداگرد حدود خانه و مابین بیوتات خانه . (منتهی الارب ).- د...
-
گنگ
لغتنامه دهخدا
گنگ . [ گ َ ] (اِخ ) شهری است خرم به ترکستان ، بهارخانه نیز گویندش از غایت خوشی . (حاشیه ٔ فرهنگ اسدی نخجوانی ). بهارخانه ای است و شهری است به ترکستان . (نسخه ای از لغتنامه ٔ اسدی ). نام شهری است که در شرق خطا واقع است ، گویند شب و روز همیشه درآنجا ی...
-
ابوزکریا
لغتنامه دهخدا
ابوزکریا. [ اَ زَ ک َ ری یا ] (اِخ ) یحیی بن معاذبن جعفر رازی واعظ. ابوالقاسم قشیری در رساله ذکر او آورده و وی را از جمله ٔ مشایخ شمرده است و گویداو یگانه ٔ وقت خویش بود و او را در رجا و امید و معرفت گفتارهاست . وی ببلخ شد و دیری بدانجا بزیست و ازآنج...
-
صوفیه
لغتنامه دهخدا
صوفیه . [ فی ی َ / ی ِ] (اِخ ) پیروان طریقه ٔ تصوف . اهل طریقت . آنان که ازطریق ریاضت و تعبد، طالب راه یافتن به حق و حقیقت اند. گروهی که از اواخر قرن دوم هجری در اسلام پدید گشتند و بخاطر طرز تفکر، لباس ، خوراک ، عبادت و ریاضت مخصوص ، بدین نام معروف گ...
-
طغرل بیک
لغتنامه دهخدا
طغرل بیک . [ طُ رِ / رُ ب َ ] (اِخ ) (طغرل اول ) محمدبن میکائیل بن سلجوق بن دقاق ، ملقب به رکن الدین و الدوله ، المکنی به ابوطالب (429 تا 455 هَ . ق .). درراحةالصدور آورده که : در شهور سنه ٔ اربع و عشرین و اربعمائة سلطنت آغاز کرد و سیر حمیده ٔ ملوک پ...