کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
سپاسی کلام پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
خاک سپاسی
لغتنامه دهخدا
خاک سپاسی . [ س ِ ] (حامص مرکب ) سپاس خاک بجا آوردن .. ازخاک تقدیر کردن . خاک را احترام گذاردن : قیمت این خاک بواجب شناس خاک سپاسی بکن ای ناسپاس .نظامی .
-
بی سپاسی کردن
لغتنامه دهخدا
بی سپاسی کردن . [ س ِ سی ک َ دَ ] (مص مرکب ) بی وفایی کردن . حق ناشناسی نمودن : بی سپاسی نکنی رند نمائی به از آنک به سپاسیت بپوشند بدیبا و پرند.ناصرخسرو.
-
خاراکس سپاسی نی
لغتنامه دهخدا
خاراکس سپاسی نی . (اِخ ) شهری بود در دهنه ٔ دجله و بنام خاراکس خوزستان نیز مشهور بوده است . (ایران باستان ج 3 ص 2218).