کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
سپاسداری کردن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
سپاسداری کردن
لغتنامه دهخدا
سپاسداری کردن . [ س ِ ک َ دَ ] (مص مرکب ) تشکر. (زوزنی ) (تاج المصادر بیهقی ). شکر. شکران . (تاج المصادر بیهقی ). شکر. شُکور. (ترجمان القرآن ). شکران . (دهار) : و بگویم که از ایشان کسی بود که خدای عز و جل را سپاسداری کرد. (تاریخ طبری ترجمه ٔ بلعمی )....
-
جستوجو در متن
-
شکران
لغتنامه دهخدا
شکران . [ ش ُ ] (ع مص ) شکر. شُکور. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). سپاسداری کردن . (دهار) (تاج المصادر بیهقی ). و رجوع به شکر شود.
-
شکور
لغتنامه دهخدا
شکور. [ ش ُ ] (ع مص ) شکر. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ). سپاسداری کردن . (ترجمان القرآن جرجانی ص 62) (المصادر زوزنی ) (تاج المصادر بیهقی ). رجوع به شکر در معنی مصدری شود.
-
امتنان
لغتنامه دهخدا
امتنان . [ اِ ت ِ ] (ع مص ) نعمت دادن . (تاج المصادر بیهقی ) (مصادر زوزنی ) (غیاث اللغات ) (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب ) (آنندراج ): برعقیله ٔ گرم و امتنان بمجاسرت بایستاد. (ترجمه ٔ تاریخ یمینی ). || منت نهادن . (تاج المصادر بیهقی ) (مصادر زوزنی )...
-
شکرانه
لغتنامه دهخدا
شکرانه . [ ش ُ ن َ / ن ِ ] (اِ مرکب ) شکرگزاری و حقشناسی و سپاسداری و ادای شکر نعمت و تشکر. (ناظم الاطباء). سپاسگزاری . سپاسداری . شکران . شکر. (یادداشت مؤلف ). || آنچه نذر کنند یا به فقرادهند بر سبیل شکرگزاری از حصول نعمتی یا دفع نقمتی و بلیّتی . ن...
-
شکر
لغتنامه دهخدا
شکر. [ ش ُ ] (ع مص ) سپاس داشتن و ثنای نیکو گفتن خدای و هر محسن رابر احسان . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد). سپاس و ثنا گفتن منعم را به نعمت او، و آن برای خدای تعالی و هر منعمی بکار رود ولی حمد مخصوص خداست . (از یادداشت مؤلف ). و قیل لا...
-
منت
لغتنامه دهخدا
منت . [ م ِن ْ ن َ ] (ع اِمص ، اِ) منة. شماره ٔ احسان و نیکوییهایی که درباره ٔکسی کرده و بار نعمت بر آن کس نهاده و وی را مرهون احسان خود دانسته . (ناظم الاطباء). نکویی و احسان کردن با کسی و در صراح نوشته که منت نعمت دادن و بیان کردن نیکی خویش بر کسی ...
-
شکر
لغتنامه دهخدا
شکر. [ ش ُ ] (ع اِمص ) حمد. (منتهی الارب ). ثنای جمیل بر محسن و سپاس ، و یکون بالقول و العمل . (از ناظم الاطباء). سپاس و ثنای جمیل و ذکر نیکو، و در فارسی با لفظ کردن و گفتن و گذاردن و داشتن مستعمل . (آنندراج ). سپاسداری . سپاس . ثنا. مقابل شکایت . مق...