کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
سِرِس پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
سرس
لغتنامه دهخدا
سرس . [ س َ رَ ] (ع مص ) نامرد شدن . || جماع نکردن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). || فرزندی نشدن کسی را. (آنندراج ). باردار نکردن گشن . (منتهی الارب ) (آنندراج ). || بدخوی شدن . || دانا و هوشیار گردیدن پس از نادانی . (منتهی الارب ) (آنند...
-
سرس
لغتنامه دهخدا
سرس . [ س َ رِ ] (ع ص ) کسی که مردی نداشته باشد. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). || کسی که جماع نکند. (منتهی الارب ) (آنندراج ). || کسی که اورا فرزندی نشود و گشنی که باردار نگرداند. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). || سست . (آنندرا...
-
سرس
لغتنامه دهخدا
سرس . [ س ِ ] (اِ) اسم هندی لحیةالتیس است . (تحفه ٔ حکیم مؤمن ) (الفاظ الادویه ).
-
سرس
لغتنامه دهخدا
سرس . [ س ِ رِ ](اِخ ) خواهر ژوپیتر و در یونان قدیم ربةالنوع زراعت معروف بود. (از تاریخ تمدن قدیم ایران ). و رجوع به ایران باستان ج 1 ص 856، 859، 867 و ج 2 ص 1265 شود.
-
واژههای همآوا
-
سرس
لغتنامه دهخدا
سرس . [ س َ رَ ] (ع مص ) نامرد شدن . || جماع نکردن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). || فرزندی نشدن کسی را. (آنندراج ). باردار نکردن گشن . (منتهی الارب ) (آنندراج ). || بدخوی شدن . || دانا و هوشیار گردیدن پس از نادانی . (منتهی الارب ) (آنند...
-
سرس
لغتنامه دهخدا
سرس . [ س َ رِ ] (ع ص ) کسی که مردی نداشته باشد. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). || کسی که جماع نکند. (منتهی الارب ) (آنندراج ). || کسی که اورا فرزندی نشود و گشنی که باردار نگرداند. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). || سست . (آنندرا...
-
سرس
لغتنامه دهخدا
سرس . [ س ِ ] (اِ) اسم هندی لحیةالتیس است . (تحفه ٔ حکیم مؤمن ) (الفاظ الادویه ).
-
سرس
لغتنامه دهخدا
سرس . [ س ِ رِ ](اِخ ) خواهر ژوپیتر و در یونان قدیم ربةالنوع زراعت معروف بود. (از تاریخ تمدن قدیم ایران ). و رجوع به ایران باستان ج 1 ص 856، 859، 867 و ج 2 ص 1265 شود.
-
صرص
لغتنامه دهخدا
صرص . [ ] (ع اِ) ماهی خشک شده . (دزی ج 1 ص 827).
-
جستوجو در متن
-
سراس
لغتنامه دهخدا
سراس . [ س ِ ] (ع ص ، اِ) ج ِ سَرِس . رجوع به سَرِس شود.
-
پرزرپین
لغتنامه دهخدا
پرزرپین . [ پْرُ / پ ِ رُ زِ ] (اِخ ) در اساطیر یونانی اِلهه ٔ کشاورزی و ملکه ٔدوزخ ، دختر ژوپیتر و سِرس و زوجه ٔ پلوتن . رومیان بدو هم جنبه ٔ یونانی و هم رومی میدادند و با الهه ٔ باستانی ایتالیا لیبرا خلطمیکردند و او با سرس و لیبر در معبد کهن «سِرس ...
-
دمتر
لغتنامه دهخدا
دمتر.[ دِ م ِ ت ِ ] (اِخ ) رب النوع خاک در یونان قدیم بوده است که رومیان او را سِرِس می خواندند. (ترجمه ٔ تمدن قدیم فوستل دو کولانژ).
-
پروزرپین
لغتنامه دهخدا
پروزرپین . [ پْرُ / پ ِ رُ زِ ] (اِخ ) در اساطیر یونان نام ملکه ٔ عالم ارواح زوجه ٔ پلوتن و دختر ژوپیتر و سرس و فوری ها فرزندان او هستند.