کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
سِدره و کافور پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
طیور سدره
لغتنامه دهخدا
طیور سدره . [ طُ رِ س ِ رَ / رِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب )کنایه از فرشتگان آسمان باشد. (برهان ) (آنندراج ).
-
ساکنان سدره
لغتنامه دهخدا
ساکنان سدره . [ ک ِ ن ِ س ِ رَ / رِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) ملائکه ٔ مقرب . (ناظم الاطباء).
-
سدره قد
لغتنامه دهخدا
سدره قد. [ س ِ رَ / رِ ق َدد / ق َ ] (اِ مرکب ) کنایه از معشوق . (آنندراج ) : سدره قدان نتوانند کشیدآه از آن قامت رعنا گستاخ .ظهوری (از آنندراج ).
-
سدره نشینان
لغتنامه دهخدا
سدره نشینان . [ س ِ رَ / رِ ن ِ ] (اِ مرکب ) کنایه از ملائکه ٔ مقرب است . (برهان ) (رشیدی ) (آنندراج ) : سدره نشینان سوی او پر زنندعرش روان نیز همین در زنند. نظامی .که ای بلندنظر شاهباز سدره نشین نشیمن تو نه این کنج محنت آباد است .حافظ.