کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
سَکَنٌ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
سکن
لغتنامه دهخدا
سکن . [ س َ ک َ ] (ع اِ) ج ِ ساکن . باشندگان خانه . || قوت و خورش . (منتهی الارب ).
-
سکن
لغتنامه دهخدا
سکن . [ س َ ک َ ] (ع مص ) مسکین شدن . (منتهی الارب ).
-
سکن
لغتنامه دهخدا
سکن .[ س َ ک َ ] (ع اِ) جای گرفتگی و باشش (اسم است سکون را). (منتهی الارب ) (آنندراج ). آرامگاه . (مهذب الاسماء) (ترجمان القرآن ترتیب عادل بن علی ص 58) : توشه ای نی که آن دهد قوتم گوشه ای نی که آن بود سکنم . سیدحسن غزنوی . || آرامش . (منتهی الارب ) (...
-
واژههای همآوا
-
سکن
لغتنامه دهخدا
سکن . [ س َ ک َ ] (ع اِ) ج ِ ساکن . باشندگان خانه . || قوت و خورش . (منتهی الارب ).
-
سکن
لغتنامه دهخدا
سکن . [ س َ ک َ ] (ع مص ) مسکین شدن . (منتهی الارب ).
-
سکن
لغتنامه دهخدا
سکن .[ س َ ک َ ] (ع اِ) جای گرفتگی و باشش (اسم است سکون را). (منتهی الارب ) (آنندراج ). آرامگاه . (مهذب الاسماء) (ترجمان القرآن ترتیب عادل بن علی ص 58) : توشه ای نی که آن دهد قوتم گوشه ای نی که آن بود سکنم . سیدحسن غزنوی . || آرامش . (منتهی الارب ) (...
-
ثکن
لغتنامه دهخدا
ثکن . [ ث َ ک َ ] (اِخ ) نام کوهی است .
-
ثکن
لغتنامه دهخدا
ثکن . [ ث َ ک َ ] (ع اِ) ثکن طریق ؛ میانه ٔ راه .
-
ثکن
لغتنامه دهخدا
ثکن . [ ث ُ ] (ع اِ) راه راست . || شاه راه .
-
ثکن
لغتنامه دهخدا
ثکن . [ ث ُ ک َ ] (ع اِ) ج ِ ثکنة.
-
جستوجو در متن
-
اسکان
لغتنامه دهخدا
اسکان . [ اَ ] (ع اِ) ج ِ سَکن .
-
ابوعلی
لغتنامه دهخدا
ابوعلی . [ اَ ع َ ] (اِخ ) سعیدبن عثمان بن سکن . رجوع به سعید... شود.
-
ابوعمر
لغتنامه دهخدا
ابوعمر. [ اَ ع ُ م َ ] (اِخ ) سکن . عبدالرحمن بن مهدی از او روایت کند.