کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
سویۀ متقابل پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
سویه
لغتنامه دهخدا
سویه . [ ی َ / ی ِ ] (اِ) میکربی که میکربهای دیگر از آن پدید آمده باشد. سوش . (فرهنگستان ).
-
سویة
لغتنامه دهخدا
سویة. [ س َ وی ی َ ] (ع اِمص ) راستی وبرابری . یقال : هم علی سَویَّة؛ ای استواء. (منتهی الارب ) (آنندراج ). راستی و همواری . (دهار) : به نمازی غله دادی و زر و سیم به کافر هم بر این سان بر سویه . سوزنی .|| (اِ) از مراکب داهان و مساکین است . (منتهی الا...
-
یک سویه
لغتنامه دهخدا
یک سویه . [ ی َ / ی ِ سوی َ / ی ِ ] (ص نسبی ) یک سو. منسوب به یک سو. یک طرفه .- یک سویه کردن ؛ یکسو کردن . یکسو ساختن . فیصل کردن . (یادداشت مؤلف ). رجوع به ترکیب یکسو کردن در ذیل مدخل یکسو شود.