کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
سویت پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
سویت
لغتنامه دهخدا
سویت . [ س َ وی ی َ ] (ع اِمص ) برابری با اعتدال . (غیاث اللغات ). راستی . (مهذب الاسماء). یکسانی و همواری : و آنچه حطام دنیاوی است به مقتضی شریعت مصطفی صلوات اﷲ علیه بسویت قسمت رود. (ترجمه ٔ تاریخ یمینی ). میان بیوه زنان و ارباب نعمت جاه سویتی به ان...
-
واژههای مشابه
-
بسموت سویت
لغتنامه دهخدا
بسموت سویت . [ ](اِخ ) لقب پادشاهان صقلاب در قدیم . (حدود العالم ).
-
واژههای همآوا
-
صویة
لغتنامه دهخدا
صویة. [ ص َ وی ی َ ] (ع ص ) خشک . (منتهی الارب ).
-
سویة
لغتنامه دهخدا
سویة. [ س َ وی ی َ ] (ع اِمص ) راستی وبرابری . یقال : هم علی سَویَّة؛ ای استواء. (منتهی الارب ) (آنندراج ). راستی و همواری . (دهار) : به نمازی غله دادی و زر و سیم به کافر هم بر این سان بر سویه . سوزنی .|| (اِ) از مراکب داهان و مساکین است . (منتهی الا...
-
جستوجو در متن
-
انور پاشا
لغتنامه دهخدا
انور پاشا. [ اَ ] (اِخ ) (1882-1922م .) فرمانده ترک در جنگ 1914-1918م . متولد در قسطنطنیه . وی پس ازشکست از سویت ها و محبوس شدن بدست آنها بقتل رسید.
-
زیوار
لغتنامه دهخدا
زیوار. [ زی ] (اِ) سویت و مساوی بودن و برابری باشد. (برهان ) (آنندراج ).برابری و مساوات و یکسانی و سویت و عدالت . (ناظم الاطباء). سویت و برابری باشد. (جهانگیری ) : بی شبهه ستوه از غم و اندوه من آیندگر خلق جهان جمله به زیوار پذیرند. سوزنی (از جهانگیری...
-
منظمی
لغتنامه دهخدا
منظمی . [ م ُ ن َظْ ظَ ](حامص ) منظم بودن . مرتب بودن . بسامانی : چون غرفات هشت خلد، نه درت از مرتبی چون طبقات نه فلک ، شش سویت از منظمی .(از ترجمه ٔ محاسن اصفهان ص 132).
-
خصالی
لغتنامه دهخدا
خصالی . [ خ َ ] (اِخ ) کاشانی . از شاگردان مولانا محتشم است و این بیت از اوست :مکن منع من بیدل زبسیارآمدن سویت که گر صدبار دارم آرزو یکبار می آیم .(قاموس الاعلام ج 3).
-
غرفات
لغتنامه دهخدا
غرفات . [ غ ُ رُ ] (ع اِ) ج ِ غرفة. (منتهی الارب ) (ترجمان علامه ٔ جرجانی ) (اقرب الموارد). غُرفات . غُرَفات . غُرَف . (اقرب الموارد) : و هم فی الغرفات آمنون (قرآن 37/34).چون غرفات هشت خلد نه درت از مرتبی چون طبقات نه فلک شش سویت از منظمی .حسین آوی (...
-
شش سو
لغتنامه دهخدا
شش سو. [ ش َ / ش ِ ] (اِ مرکب ) شش جهت . (ناظم الاطباء). شش جهت است که بالا و پایین و پس و پیش و چپ و راست باشد. (برهان ) (از آنندراج ) (از انجمن ). جهات سته را گویند. (فرهنگ جهانگیری ) : چون منکر مرگ است او گوید که اجل کو کو؟مرگ آیدش از شش سو گوید ک...
-
قسمت کردن
لغتنامه دهخدا
قسمت کردن . [ ق ِ م َ ک َ دَ ] (مص مرکب ) بهره کردن . بخش کردن . تقسیم کردن . توزیع کردن : غم هجران به سویّت تر از این قسمت کن کین همه درد به جان من تنها نرسد. سعدی .عشق چون قسمت اسباب معیشت میکردلاله داغی ز میان برد که داغم دارد. قدسی . || نصیب کردن...
-
گرسنه چشم
لغتنامه دهخدا
گرسنه چشم . [ گ ُ رِ / رُ ن َ / ن ِ / گ ُ س َ / س ِن َ / ن ِ چ َ / چ ِ ] (ص مرکب ) کنایه از بخیل و ممسک باشد. (برهان ) (غیاث ) (انجمن آرا). حریص : مرغیم گنگ و مور گرسنه چشم کس چومن مرغ در حصار نکرد. خاقانی .ز من مرنج چو بسیار بنگرم سویت گرسنه چشمم و ...