کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
سوهان پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
سوهان
لغتنامه دهخدا
سوهان . (اِ) مخفف آن سوهَن . سان ساو. در اراک (سلطان آباد) «سن » مکی نژاد، طبری «سو» ، مازندرانی کنونی «سهن » . آلتی فولادی و آجیده که در ساییدن و صیقل کردن فلز و چوب بکار رود. (از حاشیه ٔ برهان قاطع چ معین ). چوب سای . سفن . (مهذب الاسماء). مبرد. (ت...
-
سوهان
لغتنامه دهخدا
سوهان . (اِخ ) دهی است ازدهستان رادکان بخش حومه ٔ شهرستان مشهد. دارای 120 تن سکنه . آب آن از چشمه و قنات . محصول آنجا غلات . شغل اهالی زراعت است . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9).
-
سوهان
لغتنامه دهخدا
سوهان . (اِخ ) دهی است جزء دهستان پائین بخش طالقان شهرستان تهران . دارای 1077 تن سکنه . آب آن از قنات ، چشمه سار و رود محلی . محصول آنجا غلات ، سیب زمینی ، لوبیا، میوه جات . عده ای برای تأمین معاش بتهران ، مازندران و گیلان میروند. (از فرهنگ جغرافیائ...
-
واژههای مشابه
-
سوهان پذیر
لغتنامه دهخدا
سوهان پذیر. [ پ َ ] (نف مرکب ) سوهان پذیرنده . که سوهان را قبول کند. رجوع به سوهان شود.
-
سوهان کار
لغتنامه دهخدا
سوهان کار. (ص مرکب ) کسی که شغل آن سائیدن با سوهان است . (ناظم الاطباء).
-
سوهان کاری
لغتنامه دهخدا
سوهان کاری . (حامص مرکب ) سائیدن با سوهان و استعمال سوهان در سائیدن و صیقل دادن . (ناظم الاطباء).
-
واژههای همآوا
-
صوحان
لغتنامه دهخدا
صوحان . (ع ص ) خشک از هر چیزی . (منتهی الارب ).
-
جستوجو در متن
-
چاک سای
لغتنامه دهخدا
چاک سای . (اِ) قسمی سوهان . نوعی سوهان .
-
سوهن
لغتنامه دهخدا
سوهن . [ هََ ] (اِ) مخفف سوهان است . (برهان ) (فرهنگ رشیدی ). رجوع به سوهان شود.
-
ابوالحسن
لغتنامه دهخدا
ابوالحسن . [ اَ بُل ْ ح َ س َ ] (اِخ ) سوهان آژن کازیاکاهی هروی . رجوع به سوهان آژن ... شود.
-
آهن سای
لغتنامه دهخدا
آهن سای . [ هََ ] (اِ مرکب ) سوهان .
-
محرق
لغتنامه دهخدا
محرق . [ م ِ رَ ] (ع اِ) سوهان . (منتهی الارب ).