کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
سون پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
سون
لغتنامه دهخدا
سون . (اِ) طرف . جانب . سوی . (برهان ) (آنندراج ) : به چشم اندرم دید از رون توست به جسم اندرم جنبش از سون توست . عنصری .و بر آن سون شهر تا به لب آب هیرمند. (تاریخ سیستان ).ز خون هفت دریا برآمد بهم زمین از دگر سون برون داد غم . اسدی .گفت ای خواجه گرچه...
-
سون
لغتنامه دهخدا
سون . [ س َ / س ِ وُ / وَ ] (اِ) مدح . ثنا. (برهان ) (جهانگیری ) : گر نشیند سخن ابن یمین در دل خلق چه عجب آن سون توست که از جان برخاست .ابن یمین (از جهانگیری ).
-
واژههای مشابه
-
چاه سون
لغتنامه دهخدا
چاه سون . [ س ُ ] (اِخ ) دهی است از دهستان زاوه ٔ بخش حومه ٔ شهرستان تربت حیدریه که در 72 هزارگزی شمال خاوری تربت حیدریه واقع شده . دامنه و معتدل است و 187 تن سکنه دارد. آبش از قنات ، محصولش غلات و بنشن ، شغل اهالی زراعت ، گله داری ، قالیچه و کرباس ب...
-
واژههای همآوا
-
صون
لغتنامه دهخدا
صون . [ ص َ ] (ع مص ) نگاه داشتن چیزی را. (منتهی الارب ). نگه داشتن . (مصادر زوزنی ) (تاج المصادر بیهقی ) (دهار). نگهبانی . (غیاث اللغات ). نگاهداری . || تحفظ. تقوی . خود نگه داشتن از معصیت : و پای خیانت بر چهره ٔ صون و دیانت ننهد. (سندبادنامه ص 70)....
-
جستوجو در متن
-
ساتنه کان
لغتنامه دهخدا
ساتنه کان . [ ت ُ ن ِ ] (اِخ ) قصبه ای در فرانسه ، واقع میان رودخانه ٔ رُن و سون . قصری از قرن هفدهم بدانجاست .
-
لزر
لغتنامه دهخدا
لزر. [ ل ُ زِ ] (اِخ ) نام سلسله ٔ جبال سون ، در ایالتی به همین نام به فرانسه ، بلندترین نقطه ٔ آن دارای 1702 متر است .
-
اردش
لغتنامه دهخدا
اردش . [ اَ دِ ] (اِخ ) (رود...) رودیست به فرانسه بطول 112 هزارگز. منبع آن سِوِن ّ است و برود رُن ریزد.
-
اسپینوز
لغتنامه دهخدا
اسپینوز. [ اِ ] (اِخ ) (جبال ...) سلسله ٔ جبال سِوِن جنوبی ، در ایالات هِرُلت ،تارن و اَوَیرُن . مرتفعترین قله ٔ آن 1126 گز است .
-
گونیون
لغتنامه دهخدا
گونیون . [ گ ُ یُن ْ ] (اِخ ) نام مرکزی بخش سون اِلوار از شهرستان شارول در فرانسه ،6600 تن جمعیت و کوره های آهک پزی و ذوب فولاد دارد.
-
شارول
لغتنامه دهخدا
شارول . [ رُ ] (اِخ ) مرکز آروندیسمان سون - ئه - رلوار، واقع در ملتقای رودخانه های اَرکونس و سمانس که برود لوار می ریزد: دارای 3300 تن جمعیت است . دامداری و دامپروری و مرغداری و چینی سازی و صنایع ذوب فلزات آن معروف است .
-
گرز
لغتنامه دهخدا
گرز. [ گْرُ / گ ِ رُ ] (اِخ ) ژان باتیست . نقاش فرانسوی ، متولد در تورنوس (1725-1805 م .) (سون و لوار) . وی در ساختن صحنه های خانوادگی و تصاویر اشخاص مهارت داشت و آثار عمده ٔ او عبارتند از: نامزد دهکده ،لعنت پدری ، پسر تنبیه شده ، پرنده ٔ مرده ، سبوی...
-
سنگ روشنایی
لغتنامه دهخدا
سنگ روشنایی . [ س َ گ ِ رَ ش َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) حجرالنور است که مرقشیشا باشد و آنرا در دواهای چشم بکار برند. (برهان ). مرقشیشا که در عرف هند آنرا سون ماکهی گویند و از ادویه ٔ مقرری چشم است و سنگ نور مرادف آن است . (آنندراج ).