کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
سوق الجیشی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
نیوان سوق
لغتنامه دهخدا
نیوان سوق . (اِخ ) دهی است از دهستان جلگه ٔ شهرستان گلپایگان . در 6هزارگزی جنوب گلپایگان و 2هزارگزی شرق راه گلپایگان به خونسار در جلگه ٔگرمسیری واقع است و 1939 تن سکنه دارد. آبش از چشمه و قنات و چاه ، محصولش غلات و لبنیات و شغل اهالی زراعت و گله داری...
-
سوق الاربعاء
لغتنامه دهخدا
سوق الاربعاء. [ س َ قُل ْ اَ ب َ ] (اِخ ) شهری است به خوزستان . (منتهی الارب ).
-
سوق الامیر
لغتنامه دهخدا
سوق الامیر. [ س َ قُل ْ اَ ] (اِخ ) موضعی بیرون دروازه ٔ شیراز. رجوع به ترجمه ٔ محاسن اصفهان ص 17 و نزهة القلوب ص 14 شود.
-
سوق الثلاثا
لغتنامه دهخدا
سوق الثلاثا. [ قُث ْ ث َ ] (اِخ ) محله ای است به بغداد. (منتهی الارب ). بازاری است در بغداد که روز سه شنبه در آنجا خرید و فروخت میشود و در قدیم خانه های فحول علمای ترسایان در آنجا بود. (آنندراج ) (شرفنامه ). سوق الثلاثه : فرستم نسخه ٔ ثالث ثلاثه سوی ...
-
سوق المعلوم
لغتنامه دهخدا
سوق المعلوم . [ س َ قُل ْ م َ ] (ع اِ مرکب ) (اصطلاح ادبی ) و شقوقی دارد که یکی سوق المعلوم ساق نامعلوم است و آن چنان باشد که متکلم پرسد از آنچه خود داند و خود را بنادانی زند که ایهام نماید که در آن شبهه ای هست ، مانند: «و ما تلک بیمینک یا موسی » (قر...
-
باب سوق السلطان
لغتنامه دهخدا
باب سوق السلطان . [ ب ِ قِس ْ س ُ ] (اِخ ) یکی از چهار دروازه ٔ سمت شرقی باروی بغداد : ... و چون خلافت به مستظهرباﷲ احمدبن المقتدی رسید آنرا (بغداد را) بارو و خندق به آجر ساخت . دور بارو بطرف شرقیش که آن را حرمین خوانند هجده هزار گام است و چهار درواز...
-
دار سوق التمر
لغتنامه دهخدا
دار سوق التمر. [ رُ قِت ْ ت َ ] (اِخ ) سرایی در نزدیکی باب الغربة که اکنون مسدود و به دارالقطنیة معروف است . (معجم البلدان ).
-
جستوجو در متن
-
نقاط
لغتنامه دهخدا
نقاط. [ ن ِ ] (ع اِ) ج ِ نقطه . رجوع به نقطه شود. || قطعات پراکنده : نقاط من الکلام و نقط؛القطع المتفرقة منها. (منتهی الارب ). || نواحی . مناطق . مواضع: نقاط گرمسیر، نقاط سوق الجیشی .
-
بلگراد
لغتنامه دهخدا
بلگراد. [ ب ِ ] (اِخ ) بلغراد. پایتخت کشور یوگوسلاوی و در ملتقای رود دانوب و ساو قرار دارد. جمعیت آن 520 هزار تن است . این شهر به «کلید بالکان » معروف است و از زمان رومیان عنوان دژ سوق الجیشی داشت . در قرن دوازدهم میلادی پایتخت صربستان شد. (فرهنگ فار...
-
باسک
لغتنامه دهخدا
باسک . (اِخ ) ناحیه ای در اسپانیا که به اسپانیایی «پرونسیاواسکونگاداس » خوانده میشود. ناحیه ای است نظامی و سوق الجیشی که شامل حوزه ٔ آلاوه و گیپوز و کوا و بیسکانه در اسپانیاست و قریب 510 هزار جمعیت دارد. || سرزمین باسک ها، نام ناحیه ای از کشور فرانسه...
-
باش قلعه
لغتنامه دهخدا
باش قلعه . [ ق َ ع َ ] (اِخ ) نام قصبه ای است در سنجاق حکاری از توابع ولایت وان که مرکز قضای آلپاق میباشد و در 80 هزارگزی جنوب شرقی وان واقع شده . شهری است مستحکم و سوق الجیشی که در سال 922 هَ . ق . بتوسط سلطان سلیم خان مسخر شد. رجوع به قاموس الاعلام...
-
راه کشیدن
لغتنامه دهخدا
راه کشیدن . [ ک َ دَ ] (مص مرکب ) ساختن راه . (یادداشت مؤلف ). ساختن و بنا کردن راه میان شهرها و آبادی ها اعم از راه آهن و شوسه و جز آن . بشر از دیرباز، برای تهیه وسایل و رفع نیازمندیها بفکر مسافرت از نقطه ای به نقطه ٔ دیگر بوده و برای تأمین این من...
-
باطوم
لغتنامه دهخدا
باطوم . (اِخ ) شهر و بندر معروف روسیه در ساحل شرقی دریای سیاه که دارای 78000 سکنه و آب و هوای معتدل و بارندگی فراوان است . شهری تجارتی و در عین حال سوق الجیشی است . صادرات نفت استخراجی باکو قسمتی از آن شهر خارج میشود. این شهر در قدیم الایام از پایگاه...
-
کنت کورث
لغتنامه دهخدا
کنت کورث . [ ک َ ] (اِخ ) کوین توس کورثیوس روفوس مورخ رومی که زمان زندگانیش محققاً معلوم نیست ولی ظن قوی این است که در قرن اول میلادی می زیسته و کتابهای خود را در زمان کلاودیوس امپراطور روم (41-54 م .) تألیف کرده . نوشته های او به تاریخ اسکندر کبیر ...