کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
سوتک پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
سوتک
لغتنامه دهخدا
سوتک . [ ] (اِخ ) تیره ای از طایفه ٔ جانکی سردسیر هفت لنگ بختیاری . (جغرافیای سیاسی کیهان ص 75).
-
جستوجو در متن
-
سوسوتک
لغتنامه دهخدا
سوسوتک . [ ت َ ] (اِ مرکب ) سوت سوتک . سودسودک . صفاره . (یادداشت بخط مؤلف ).
-
هشتک
لغتنامه دهخدا
هشتک . [هَُ ت َ ] (اِ) سوت . صفیر. (یادداشت به خط مؤلف ).- هشتک زدن ؛ سوت زدن . (یادداشت به خط مؤلف ).|| سوت سوتک . (یادداشت به خط مؤلف ).
-
سوسودک
لغتنامه دهخدا
سوسودک . [ دَ ] (اِ مرکب ) سوت سوتک . سوسوتک . آلتی از سفال یا فلز یا چوب که با دمیدن در آن آواز سوت دهد. (یادداشت بخط مؤلف ).
-
جانکی سردسیر
لغتنامه دهخدا
جانکی سردسیر. [ ن َ ی ِ س َ سی ] (اِخ ) شعبه ای از طایفه ٔ هفت لنگ بختیاری و دارای شعب زیر است : جلیلی ، معمودی ، ریگی ، بارزی ، هلوسعد، شیاسی ، سوتک ، بوگر. (از جغرافیای سیاسی کیهان ص 75).
-
صفیر
لغتنامه دهخدا
صفیر. [ ص َ ] (ع اِ) بانگ و فریاد مرغان یا عام است . (منتهی الارب ). آواز طائران و این معرب سبیل است . (غیاث اللغات ). سوت . هشتک . شاه فوت : بلبل بشاخ سرو برآرد همی صفیرماغان به ابر نعره برآرند از آبگیر. منوچهری .درخت و مرغ شدند از پی تو باغ بباغ یک...
-
ک
لغتنامه دهخدا
ک . (حرف ) حرف بیست و پنجم از الفبای فارسی و بیست و دوم از حروف هجای عرب و یازدهم از حروف ابجد و نام آن کاف است . و در حساب جُمَّل آن را بیست گیرند و برای تشخیص از کاف پارسی یا «گ » آن را کاف تازی و کاف عربی گویند، و آن از حروف مصمته و مائیه و هم از ...