کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
سواحل پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
سواحل
لغتنامه دهخدا
سواحل . [ س َ ح ِ ] (ع اِ) ج ِ ساحل . رجوع به ساحل شود.- سواحل العبید ؛ بنده کنار . (یادداشت بخط مؤلف ).- سواحل العاج ؛ پیلسته کنار . (یادداشت بخط مؤلف ).- سواحل الذهب ؛ زر کنار . (یادداشت بخط مؤلف ).
-
واژههای همآوا
-
صواهل
لغتنامه دهخدا
صواهل . [ ص َ هَِ ] (ع اِ) ج ِ صاهِلَة. رجوع بدان کلمه شود. ج ِ صاهِل . (منتهی الارب ). رجوع به صاهل شود.
-
جستوجو در متن
-
پیلسته کنار
لغتنامه دهخدا
پیلسته کنار. [ ل َ ت َ / ت ِ ک َ /ک ِ ] (اِخ ) سواحل العاج . رجوع به سواحل العاج شود.
-
پاملیک سند
لغتنامه دهخدا
پاملیک سند. [ ک ُ س ُ ] (اِخ ) خلیجی در سواحل اتازونی .
-
پالانگرن
لغتنامه دهخدا
پالانگرن . [ رَ ] (فرانسوی ، اِ) سفینه ٔ ماهی گیری که در سواحل الجزایر معمول است .
-
بلنیاس
لغتنامه دهخدا
بلنیاس . [ ب ِ ل ِن ْ ] (اِخ ) شهری است بر سواحل حمص . (منتهی الارب ).
-
روسیه
لغتنامه دهخدا
روسیه . [ سی ی َ ] (اِخ ) نامی است که بر امپراتوری وسیع تزارهااطلاق می شود و آن در اروپا و آسیا از سواحل دریای بالتیک تا سواحل اقیانوس کبیر ممتد بوده است . (از حاشیه ٔ برهان قاطع چ معین ). رجوع به روسیه ٔ شوروی شود.
-
گاسکونی کورفزی
لغتنامه دهخدا
گاسکونی کورفزی . [ ک ُن ْی ْ ] (اِخ ) (خلیج گاسکونی ) این نام را به قسمت واقع در بین سواحل غربی فرانسه و سواحل شمالی اسپانیا از اقیانوس اطلس اطلاق نمایند و یک خلیج مثلث بسیار عمیق سحر آسا میباشد، و خطه ٔ گاسکونی در یک جهت از زاویه ٔ آن جایگیر گشته ، ...
-
عثلیت
لغتنامه دهخدا
عثلیت . [ ع ِ ] (اِخ ) قلعه ای است به سواحل شام مشهور به حصن احمر. (منتهی الارب ) (معجم البلدان ).
-
کالموک
لغتنامه دهخدا
کالموک . (اِخ ) نام قومی از مغول که در جنوب اتحاد جماهیر شوروی و بین دن و ولگا و سیبری پراکنده اند. تاتارهای سواحل ولگا.
-
گرمسیر
لغتنامه دهخدا
گرمسیر. [ گ َ ] (اِخ ) نام ولایتی است در سواحل خلیج فارس . رجوع به تاریخ ادبیات ادوارد برون و جامعالتواریخ رشیدی شود.
-
ساکلو
لغتنامه دهخدا
ساکلو. [ ک ُ ل ِ ] (فرانسوی ، اِ) کشتی مخصوص سواحل مشرق و آن خمیده و عقبش برآمده است .
-
فامیة
لغتنامه دهخدا
فامیة. [ ی َ ] (اِخ ) شهر بزرگی است و یک ناحیه است از سواحل حمص . (از معجم البلدان ). شهری است به شام . (منتهی الارب ).